✅ موهبت وفاداری و معرفت
✍️ پیرمردی صبح زود تصادف کرد . رهگذران بسرعت او را به نزدیکترین درمانگاه رساندند.
پرستاران زخمها را پانسمان کرده ، به او گفتند : باید عکس برداری کنیم تا جائی از بدنتان ، آسیب و شکستگی نداشته باشد.
پیرمرد غمگین شد و گفت که : عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران دلیل عجله اش را پرسیدند ، جواب داد زنم در خانه سالمندان است و من هر صبحانه را با او می خورم و نمی خواهم دیر شود!
پرستاری گفت : ما به او خبر میدهیم.
پیرمرد با اندوه گفت : او آلزایمر دارد. چیزی متوجه نخواهد شد ! حتی مرا هم نمی شناسد!
پرستار با حیرت گفت ! وقتی که نمی داند چه کسی هستید ، چرا هر روز صبح برای صبحانه پیش او میروید؟
پیرمرد با صدایی گرفته ، آرام گفت : اما من که میدانم او چه کسی است!
❇️ اگر رود زلالی از قدردانی و وفا ، از سر چشمه معرفت ، در وجود شما جاری است ، شکر خداوند رو بجا بیارید ، خیلیا از این شاخصه انسانی بی بهره یا کم نصیبند .
👤محسن محمدی
پرستاران زخمها را پانسمان کرده ، به او گفتند : باید عکس برداری کنیم تا جائی از بدنتان ، آسیب و شکستگی نداشته باشد.
پیرمرد غمگین شد و گفت که : عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران دلیل عجله اش را پرسیدند ، جواب داد زنم در خانه سالمندان است و من هر صبحانه را با او می خورم و نمی خواهم دیر شود!
پرستاری گفت : ما به او خبر میدهیم.
پیرمرد با اندوه گفت : او آلزایمر دارد. چیزی متوجه نخواهد شد ! حتی مرا هم نمی شناسد!
پرستار با حیرت گفت ! وقتی که نمی داند چه کسی هستید ، چرا هر روز صبح برای صبحانه پیش او میروید؟
پیرمرد با صدایی گرفته ، آرام گفت : اما من که میدانم او چه کسی است!
❇️ اگر رود زلالی از قدردانی و وفا ، از سر چشمه معرفت ، در وجود شما جاری است ، شکر خداوند رو بجا بیارید ، خیلیا از این شاخصه انسانی بی بهره یا کم نصیبند .
👤محسن محمدی
۳.۱k
۲۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.