خیلی ساده و صمیمی صحبت میکرد

☘️خیلی ساده و صمیمی صحبت میکرد،،
انگار که صد سال بود، میشناختمش!
او هم مثل من عاشق نقاشی بود و عشق گمشده اش هم نقاشی بود..!
قصه های بسیاری برای گفتن داشت، از زندگی، از شادی، از رنج و..
گاه گاهی برایم از قصه هایش میگفت!
بعضی وقتها که حوصله مان سر میرفت، افکار و عقاید همدیگر را به چالش میکشیدیم ولی در نهایت هم عقیده میشدیم!!
تعبیر رویایی دارد که بگویم
,,او آینه من بود,,
جسمی دیگر داشت در جایی دیگر!
ولی من بود!
منی که ۱۰ ماه و یک هفته است که نیست!
از این من ها اطرافمان زیاد است،،
کافی است نگاه کنیم
باور کنیم
بشنویم
که من ها زیادند،،
آنقدر زیاد که ممکن است،
تو، من باشی
یا من، تو!!☘️

❤️پ.ن:حداقلش میتونم بگم روزهای خوبی بود...من جان امیدوارم هرجا هستی سلامت و‌ شاد باشی....کاش میومدی حداقل یه سر بزنی من جان...شنبه ها خیلی دلگیرن...مغز درگیرم بنویس ❤️

📝#آرام_نوشت☘️
#آرام_نوشت
#نوشته
#دلنوشته
دیدگاه ها (۰)

☘️سعدیا گفتی که مِهرش می رَود از دل ولیمهر رفت و ماه آبان نی...

🥀مردم عزیز و هموطن استان شیراز،،مصیبت وارده را به شما تسلیت ...

☘️ ساکت به من زل میزنن،،تموم دیوارای شهرافکارم پرسه میزند، د...

☘️تورک ها یه اصطلاح خیلی قشنگی دارن که میگه،،,,الله سنی بیزه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط