از فکر تو بیدارم و انگار تو خوابی

‌‌از فکر تو بیدارم و انگار ، تو خوابی
من مست تو اما ، تو بدنبال شرابی

با این دل دیوانه چه کردی که خرابم
فارغ ز من از درد فراق که خرابی؟

لب تشنه ترین عاشق این شهرم و اما
بر این من قحطی زده کو قطره ی آبی

رفتی و ندیدی که شبی پیر شدم من
ای آنکه هنوز آینه ی عهد شبابی

مغروری و از فخر خودت شادی و اما
اینگونه مشو غره که از جنس حبابی

هر آتش تندی شده خاکستر و روزی
می بینمت آنروز ، تو هم نقش بر آبی

پندار من این بوده که هویت عشقی
آنگه که رسیدم به تو دیدم که سرابی


#عاشقانه #جذاب #هنر
دیدگاه ها (۱)

نیمه جان،چرخ زنان،توبه کنان عاشق شدداد و بیداد دلم در رمضان ...

تو را به زبان اسپانیایی دوست دارم...در هوس دیوانه‌وار رقص فل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط