بغلت آرامش داره پارت 12
بغلت آرامش داره پارت 12
+کوک من واقعا حوصلم سررفته میخوام با دوستام برم پارک
_نه
+میرممم
_منم میام
+نههههه خودمو دوستامممممم
_مگه میخوای چیکار کنی🤔
+هیچ کار در ضمن شب اومدم میرم موتور سواری
_چرا شب
+چون بعد پارک میریم خرید
_ای بابا ای بابا باش
+اوک من برم حاضر شم
(استایلشو می ذارم)
بای بای
_خدافظ بیب مراقب باش
+اوک
هممون قرار گذاشتیم بیان دم خونه ما تا پارم با موتور مسابفه دادیم من برنده شدم چون این حرفه ای (یه کاسه هیچ ولش🤣)
با میا و یوری و کلارا رفتیم خیلی خوش گذشت داشتیم رد میشدیم پشمک گرفتیم نشستیم رو نیمکت و غیبت کردیم (و حرفای مهم زدیم همشون مافیا و حرفاشون یه بخشی از داستان هست حالا بعدا میفهمید)
+الان ساعت 2 ظهر هیت رفتیم رستوران یه چیزی خوردیم بعد رفتیم خرید همشون کاراشونو از عمد نیاوردم و با لاک کارتم رفتین هر چی می خواستن خریدن من کلا عشق عطر رفتم ایفوریا و شنل خریدم برای کوک هم تامفورت بوی چوب خریدم
دیگه ههموم رفتیم خونه هامون و الان ساعت 7 شب هست در خونه رو باز کردم و دیدم که کوک با تهیونگ دا ن حرف میزنن
بیا پایین
پایین تر
داری میرسی
کوک گفت که مافیاست پشمانم تا منو دید سریع قطعکرد چیزی بش نگفتم چون شک میکرد
_سلام عشقم اومدی
+اره
_خوش گذشت
+وای آره خیلی
خب حالا بریم موتور سواری
_باش عشقم
بیا بریم بزا حاضر شم
+اوک
حاضر شد اومد پایین
_خب بریم
+کوک بیا مسابقه
_نچ خطرناکه
+ضدحال
_یه بار میبرمت پیست بعد مسابقه بدین
+ممنونم کوکی
(وقتی رسیدیم یه جایی تا استراحت کنیم ازش شغلشو پرسیدم)
+کوک تو شغلت چیه؟
_ام خب من نمیتونم بگم
+چرا
_قول میدی ترکم نکنی
+اوهوم
_خب راستش..... من...... مافیام
+واییییی خیلی خوبه خب راستش منم مافیام
_میگم چرا انقد قوی و خشنی
+ولی برای تو نه
ادمین:خفه شیددد
خماری ✨🦋
حمایتت تا پارت بعد❤️✨🍓
+کوک من واقعا حوصلم سررفته میخوام با دوستام برم پارک
_نه
+میرممم
_منم میام
+نههههه خودمو دوستامممممم
_مگه میخوای چیکار کنی🤔
+هیچ کار در ضمن شب اومدم میرم موتور سواری
_چرا شب
+چون بعد پارک میریم خرید
_ای بابا ای بابا باش
+اوک من برم حاضر شم
(استایلشو می ذارم)
بای بای
_خدافظ بیب مراقب باش
+اوک
هممون قرار گذاشتیم بیان دم خونه ما تا پارم با موتور مسابفه دادیم من برنده شدم چون این حرفه ای (یه کاسه هیچ ولش🤣)
با میا و یوری و کلارا رفتیم خیلی خوش گذشت داشتیم رد میشدیم پشمک گرفتیم نشستیم رو نیمکت و غیبت کردیم (و حرفای مهم زدیم همشون مافیا و حرفاشون یه بخشی از داستان هست حالا بعدا میفهمید)
+الان ساعت 2 ظهر هیت رفتیم رستوران یه چیزی خوردیم بعد رفتیم خرید همشون کاراشونو از عمد نیاوردم و با لاک کارتم رفتین هر چی می خواستن خریدن من کلا عشق عطر رفتم ایفوریا و شنل خریدم برای کوک هم تامفورت بوی چوب خریدم
دیگه ههموم رفتیم خونه هامون و الان ساعت 7 شب هست در خونه رو باز کردم و دیدم که کوک با تهیونگ دا ن حرف میزنن
بیا پایین
پایین تر
داری میرسی
کوک گفت که مافیاست پشمانم تا منو دید سریع قطعکرد چیزی بش نگفتم چون شک میکرد
_سلام عشقم اومدی
+اره
_خوش گذشت
+وای آره خیلی
خب حالا بریم موتور سواری
_باش عشقم
بیا بریم بزا حاضر شم
+اوک
حاضر شد اومد پایین
_خب بریم
+کوک بیا مسابقه
_نچ خطرناکه
+ضدحال
_یه بار میبرمت پیست بعد مسابقه بدین
+ممنونم کوکی
(وقتی رسیدیم یه جایی تا استراحت کنیم ازش شغلشو پرسیدم)
+کوک تو شغلت چیه؟
_ام خب من نمیتونم بگم
+چرا
_قول میدی ترکم نکنی
+اوهوم
_خب راستش..... من...... مافیام
+واییییی خیلی خوبه خب راستش منم مافیام
_میگم چرا انقد قوی و خشنی
+ولی برای تو نه
ادمین:خفه شیددد
خماری ✨🦋
حمایتت تا پارت بعد❤️✨🍓
۳.۳k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.