نظری کردی و من هم ، نظرم سوی تو شد ...
نظری کردی و من هم ، نظرم سوی تو شد ...
شب منت کش من ، طالب گیسوی تو شد ...
تو گذشتی و چو دیدم ، رخ چون ماه تو را ...
دل وامانده دمی ، عاشق آن روی تو شد ...
به لبم جز تو و اسم تو نیاید سخنی ...
تو چه کردی به دلم ، تا که ثنا گوی تو شد ...
آتش عشق تو در سینه بپا کرده ، شرر ..
دل من در گرو ، هر گره ی موی تو شد ...
بار عشقت چه گرانست و ، کمر میشکند ...
قامتم را بنگر ، چون خم ابروی تو شد ...
جز به سوی تو و عشقت ، نرود پای دلم ...
بشکند پای اگر ، کج ز ره و کوی تو شد ...
شب منت کش من ، طالب گیسوی تو شد ...
تو گذشتی و چو دیدم ، رخ چون ماه تو را ...
دل وامانده دمی ، عاشق آن روی تو شد ...
به لبم جز تو و اسم تو نیاید سخنی ...
تو چه کردی به دلم ، تا که ثنا گوی تو شد ...
آتش عشق تو در سینه بپا کرده ، شرر ..
دل من در گرو ، هر گره ی موی تو شد ...
بار عشقت چه گرانست و ، کمر میشکند ...
قامتم را بنگر ، چون خم ابروی تو شد ...
جز به سوی تو و عشقت ، نرود پای دلم ...
بشکند پای اگر ، کج ز ره و کوی تو شد ...
۹۹۵
۰۶ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.