سلامی گر نمی گویی به دشنامی عزیزم کن

سلامی گر نمی گویی به دشنامی عزیزم کن

که گر تلخ است شیرین است از آن لب هر چه فرمایی........

#تک_بیتی
دیدگاه ها (۴)

یک جهان دل راپریشان ساختن انصاف نیست شانه درآن زلف ...

رنجورم و با تاب و توانی که ندارمدلتنگ توام،ای تو همانی که ند...

چنان دق کرده احساسم میان شعرتنهاییکه حتی گریه های بی امانم گ...

خوش بحال شاعری که از تو میگوید مدام من که تا میبینمت شعرم ب...

به قد یک خوردن چای تلخ با من باشکه تلخ با تو عزیزم هنوز شیری...

گر کس بر من دهد زهر چو تو در ایام کهن بر من داد بودی زهر آنر...

به من میخندید چون در تنهایی ، تنهاییم را باور نمی‌کردم گویی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط