شکوائیه ی صبح را،
شکوائیه ی صبح را،
از چشمان تو، می گیرم!
مگر تو چه قدر بدون من هستی،
که خورشید را هم در آغوشت گرفته ای،
وقتی صبح را به رنگ سیاه قلم، می زنم؟!
#عرفان_یزدانی #عاشقانه
از چشمان تو، می گیرم!
مگر تو چه قدر بدون من هستی،
که خورشید را هم در آغوشت گرفته ای،
وقتی صبح را به رنگ سیاه قلم، می زنم؟!
#عرفان_یزدانی #عاشقانه
۹۸۳
۱۷ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.