رمان بیمار آشنا قسمت
رمان بیمار آشنا :قسمت 2
چرا همه جا تاره؟
_بلند شدی؟
_اینجا کجاست؟
پرستار : خانم دکتر ؟
_بله؟
_بیمارتون به هوش اومدن
دکتر: واقعا؟، سلام حالت خوبه؟
ذهن بیمار : چی؟؟؟ این سانگ هیه ؟؟؟
بیمار : ام... سل. سلام
دکتر :حالت خوبه؟ درد نداری؟
_نه، خوبم
دکتر : اسمت چیه؟
بیمار : جیانگ.
دکتر:آها جیانگ.
دکتر : پرستار او ایشون فردا مرخص هستن
پس اسمش جیانگه گفتم که اون نبود ولی خیلی بهش شباهت داره.
بیمار: سانگ هی؟ این چرا اینجا بود؟ نکنه منو شناخته؟ الان باید چه جوابی بهش بدم؟ باید بگم به خاطر بدهی بابام اسممو عوض کردم؟ یعنی بعد شکستگی بینی هم منو میشناسه؟ فک نکنم
برای قسمت بعد 25 لایک :) ❤️🙃
اگه منتظر پارت بعد هستی اون قلب رو قرمزش کن:))) 🙂💕😙
چرا همه جا تاره؟
_بلند شدی؟
_اینجا کجاست؟
پرستار : خانم دکتر ؟
_بله؟
_بیمارتون به هوش اومدن
دکتر: واقعا؟، سلام حالت خوبه؟
ذهن بیمار : چی؟؟؟ این سانگ هیه ؟؟؟
بیمار : ام... سل. سلام
دکتر :حالت خوبه؟ درد نداری؟
_نه، خوبم
دکتر : اسمت چیه؟
بیمار : جیانگ.
دکتر:آها جیانگ.
دکتر : پرستار او ایشون فردا مرخص هستن
پس اسمش جیانگه گفتم که اون نبود ولی خیلی بهش شباهت داره.
بیمار: سانگ هی؟ این چرا اینجا بود؟ نکنه منو شناخته؟ الان باید چه جوابی بهش بدم؟ باید بگم به خاطر بدهی بابام اسممو عوض کردم؟ یعنی بعد شکستگی بینی هم منو میشناسه؟ فک نکنم
برای قسمت بعد 25 لایک :) ❤️🙃
اگه منتظر پارت بعد هستی اون قلب رو قرمزش کن:))) 🙂💕😙
- ۲.۹k
- ۰۵ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط