تو را می خواهم
تو را میخواهم
برای پنجاه سالگی، شصت سالگی، هفتاد سالگی.
تو را میخواهم برای خانهای که تنهاییم.
تو را میخواهم برای چای عصرانه،
تلفنهایی که میزنند و جواب نمیدهیم.
تو را میخواهم برای تنهایی.
تو را میخواهم وقتی باران است،
برای راهپیمایی آهستهی دوتایی،
نیمکتهای سراسر پارکهای شهر،
برای پنجرهی بسته
و وقتی سرما بیداد میکند.
تو را میخواهم
برای پرسهزدنهای شب عيد،
نشانكردن يك جفت ماهیقرمز.
تو را میخواهم
برای صبح؛
برای ظهر؛
برای شب؛
برای همهی عمر...
✍🏻 نادر ابراهیمی☕️
برای پنجاه سالگی، شصت سالگی، هفتاد سالگی.
تو را میخواهم برای خانهای که تنهاییم.
تو را میخواهم برای چای عصرانه،
تلفنهایی که میزنند و جواب نمیدهیم.
تو را میخواهم برای تنهایی.
تو را میخواهم وقتی باران است،
برای راهپیمایی آهستهی دوتایی،
نیمکتهای سراسر پارکهای شهر،
برای پنجرهی بسته
و وقتی سرما بیداد میکند.
تو را میخواهم
برای پرسهزدنهای شب عيد،
نشانكردن يك جفت ماهیقرمز.
تو را میخواهم
برای صبح؛
برای ظهر؛
برای شب؛
برای همهی عمر...
✍🏻 نادر ابراهیمی☕️
۶.۸k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.