پارت سه

پارت سه
یکدفعه خاله زد بهم
&بله خاله(همشو اروم میگن)
م.م میشه دخترم بیای توی آشپزخونه خونه
&حتما
&هوی کره...چیز دوست عزیزم دعوا نکن تا بیام
×خنده ریز که از چشم اچا دور نموند
&جانم خاله
م.م دخترم کمک لازم دارم
&چه کمکی
م.م ببین اچا ازت می خوام کاری کنی جیمین و میرا برن با هم دیگه
&وادا
&خاله من چجوری اصلا چیکار کنم
م.م چبدونم هر کاری فقط به میرا نگو و عادی رفتار کن
&اوکی ولی خاله من شیطون نبود
م.م خنده بریم دیگه
&فقط میرا و جیمین نمیدونن
م.م بله
&بریم
م.م اوهوم
ویو میرا
+خب عمو چخبر
پ.ج والا خبرا پیش شماست خانم پارک
+یا عمو جونم قهر نکن خب من نمیتونستم قرار دادمو فسخ کنم
پ.ج قرار داد
+اره عمو‌جون من مدل برند yls هستم
همه :واو
+خب از اونجایی که تازه قرار داد بستیم من نمیتونستم فسخ کنم تقریبا چند سال پیش هم با برند ادیداس بسته بودم که تقریبا شش ماه پیش تموم شد از طرف برند yls بهم گفتن بیا منم قبول کردم دیگه الان مدل اونجام و از اونجایی که می خوام اینجا زندگی کنم و قبلا چند تا فکر کنم سه تا ایونت رفتم گذاشتن بیام داخل شعبه کره کار کنم
پ.ج واو دخترم تو خیلی استعداد دارم
+برعکس بعضیا مگه نه جیمینی
-یاا من رئیس شرکت بزرگترین شرکت مد و فشن کره و ژاپنم(شغلشو تغیر دادم)
+به من چه
م.م عه دعوا نکنید و اها غذا رو کشیدم بیاید ناهار
+تنکس مامی
م.م لبخند
ویو میرا
+رفتیم سر میز از شانس فقط کنار جیمی جا مونده رفتم نشستم که دیدم داره عضوشو میمالونه(اهدنا صراط المستقیم📿📿) اب دهنمو قورت دادم مه دیدم تو گوشم با پوزخند کفت
-نکنه خوشت اومده
+چ..چی
-همونی که داری نگاش میکنی
+جیمین خفه
-اومم دختر عمو فکر کنم داری تحریک میشی هوم
+گمشو(خودت گمشو)
-پوزخند
ویو آچا
&واقعا راست میگی
×اره بابا
&میگم دوست دختر داری(لپای قرمز)
×نه
&اهم خب...چجوری امم
×ازم خوشت اومده
&چ..چجوری
×از رفتارات و حرکات و واکنشات معلومه
&خجالت
×از دوست پسرت خجالت میکشی؟
&تعجب ی..یعنی دو..دوسم داری
×اره
&هوس نیست؟
×نه بیب مطمئنم
&ممنونم کوکی
×لباشو گذاشت روی لبای اچا
∆آچا کوک تو حس بودن که در باز شد و جیمین و میرا اومدن که با صحنه جلوشون بهم نگاه کردن دوباره درو بستن
-+نفس نفس
+فاک من چجوری..اونا چجوری
-باید در بزنیم وگرنه به جاهای بدی کشیده میشه
+باشه
تق تق
&ا..اومدم(نفس نفس)
+آچا چرا رژت پخشه😈
-😈
&ا..ام خب چیزه
+دیدمتون واقعا دختره بیتر ادب نیومده رل زدی مگه قرار نبود باهم رل بزنیم ها
&بخدا خب چیکار کنم خوشم اومد تو هم برو رل بزن
+خفه نشونوم
-بچه رو چیکار داری
×اه بیب گفتم میدونن من دیدم اومدن تو اتاق
+-چجچجچج منحرف
&×چه همزمان
∆همشون زدن زیر خنده که جیمین گفت
دیدگاه ها (۵)

که یهو اعضا رو دیدم که اومدن روی صحنه کیک تولد دستشون بود اس...

پارت اخر فصل یکویو صبح+صبح با نوازشای یه نفر بیدار شدم کوک ب...

لباس سو اه برای کنسرت

ویو سو اه+یه لباس که نه دو تیکه پارچه تقریبا پنج ساعت اجرا د...

رمان فیک پارت 2 از الان شرط کامنت 20تاج:بابام درو باز کرد نز...

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼*گزارش شد*اتفاق های ناخواندهویو آمانتا آ : خ...

برادر بی رحم من💔🥀🖤💫part ۷(خالش زنگ زده) &سلام'سلام عزیزم خوب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط