خاطره

#خاطره

✍توی فرودگاه دور و بر حاجی شلوغ بود . با همه رو بوسی و احوالپرسی میکرد. نگران شدم!قبل اینکه برسیم پای هواپیما،همراه شدیم. توی اتوبوس هر دو از یک میله گرفتیم . دستش را فشار دادم و گفتم :«حاجی! مواظب باش، یه وقت خدایی نکرده یکی چاقویی داره، اتفاقی می‌افته برات...» گفت:«این مردم خیلی عزیز هستن» بعد با لحن شوخی گفت: «تو که از شهادت نمیترسیدی!»

قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم : «حاجی من نگفتم از شهادت میترسم !» صد تا مثل من فدای شما بشه. شما الان امید بچه یتیم ها هستید .شما الان امید بچه‌های مظلوم عراق و ..هستید.» خندید و گفت: «نه، گاهی اوقات شهادت تاثیرش از موندن بیشتره.»

📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
دیدگاه ها (۱)

🔺پهلوانان نمی میرند#قاسم_هنوز_زنده_است

📷حال و هوای گلزار شهدای کرمان در آستانه سالگرد شهادت حاج قاس...

کاری که فقط یه زن بد می‌تونه باهات بکنههرگز بخاطر قیافه زیبا...

پارت ۵ فصل ۲ که حذف شده بود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط