زیبا ترین رویا pt۱۹
زیبا ترین رویا pt۱۹
ویو ا.ت:
گارسون رفت داشتم از خجالت آب میشدم آخه چرااااا به لیا و جیمین نگا کردم دارن لاس میزنن.بیخیال به سمت گارسون که داشت سفارش مشتری رو تایید میکرد نگا میکردم که یهو صدایی شنیدم.اون صدای کوک بود
کوک:جات راحته..مقل اینکه از صندلیت خیلی خوشت اومده
ا.ت:کوک اینو بدون که مجبوریم
گارسون:سفارشتون
کوک:او ممنون
هر کدوممون سفارشای خودمون رو برداشتیم و من که از خدام بود تند تند میخوردم
کوک:مواضب باش که یه وقت مال نخوری😂
ا.ت:😑
لیا و جیمین:🤣
ا.ت:هِر هِر هِر مردم*حالت تمسخر
که یهو گوشیه ا.ت زنگ خورد نگاهی به صفحه ی گوشیش انداخت با دیدن صحنه کلی ترسید آخه تماس تصویری بود الان با کوک چیکار میکرد
ا.ت:لیاااااا*استرس و کمی داد
لیا:کوفتتت چیه هداقل بزار زهرمارم رو بخورم*عصبی
ا.ت:گوه نخور جوتفَرَنگ(ببخشید بابت فوش🤣)
ا.ت صفحه ی گوشیش رو به لیا نشون میده
لیا:واییی بدبخت شدیم الان مارو با شاش یکسان میکنههه(🤣)*استرس
ا.ت:چیکار کنیم کجا جوابشو بدیم...هان اونجا
تا اینکه انگشت شصتش میخوره بهش و تصویر روشن میشه
لیا با خودش زمزمه کرد به چوخ رفتیم
ا.ت:اممم...سلام
م.ا.ل:سلام و زهرماررر...این چند روزه نیستی الان اون کثافت کیه پشت سرته یجوری دیده میشه انگار رو پاهاشی حدس میزدم دوست پسر داری و درست حدس زدم
ا.ت(کلا ساکته ننش فقط حرف نیزنه و اصلا مکث نمیکنه)
تا اینکه خودش قطع کرد
ا.ت:هوففف امان از دست این غر غر های مامان😔
کوک:اممم میخوری؟؟؟(بستنی رو میگه
ا.ت:نه ممنون نوشجونت
تا اینکه کوک با انگشت شصتش و با انگشت نشانه اش لپای ا.ت رو فشار میده و دهنش ا.ت باز میشه و قاشق رو مطکنه تو دهنش
کوک:خوشمزه بود🙂
ا.ت و جیمین و لیا:😮
کوک:😉
و کوک به کارش ادامه میده و اصلا خودش نمیخوره
کوک:چون خیلی دوس داری بهت میدم☺
ا.ت:*خجالت کشبد و لپاش گل انداخت
ویو کوک:
از لپای ا.ت میشه فهمید که خجالت کشید ولی به هر حال به کارم ادامه دادم و تموم شد لیا اول بلند شد بعد جیمین پشت سرش بلند شد ا.ت که کلا همینجور شکه بود عمونطور که تو پام بود دستم رو بردم تو پشت زاتوش و براید استایل بغلش کردم و رفتیم حساب کردم و رفیتم بیرون ا.ت رو گذاشتم رو زمین خودش رو پاهاش وایساد
ا.ت😲
کوک:خوش..گذش...ت
ا.ت:آ...آر..آر..ه*لنکت
________________________________________
بچه ها بالاخره پارت بعد رو گذاشتم اگه خواستین بازم الان بزارم😄
ویو ا.ت:
گارسون رفت داشتم از خجالت آب میشدم آخه چرااااا به لیا و جیمین نگا کردم دارن لاس میزنن.بیخیال به سمت گارسون که داشت سفارش مشتری رو تایید میکرد نگا میکردم که یهو صدایی شنیدم.اون صدای کوک بود
کوک:جات راحته..مقل اینکه از صندلیت خیلی خوشت اومده
ا.ت:کوک اینو بدون که مجبوریم
گارسون:سفارشتون
کوک:او ممنون
هر کدوممون سفارشای خودمون رو برداشتیم و من که از خدام بود تند تند میخوردم
کوک:مواضب باش که یه وقت مال نخوری😂
ا.ت:😑
لیا و جیمین:🤣
ا.ت:هِر هِر هِر مردم*حالت تمسخر
که یهو گوشیه ا.ت زنگ خورد نگاهی به صفحه ی گوشیش انداخت با دیدن صحنه کلی ترسید آخه تماس تصویری بود الان با کوک چیکار میکرد
ا.ت:لیاااااا*استرس و کمی داد
لیا:کوفتتت چیه هداقل بزار زهرمارم رو بخورم*عصبی
ا.ت:گوه نخور جوتفَرَنگ(ببخشید بابت فوش🤣)
ا.ت صفحه ی گوشیش رو به لیا نشون میده
لیا:واییی بدبخت شدیم الان مارو با شاش یکسان میکنههه(🤣)*استرس
ا.ت:چیکار کنیم کجا جوابشو بدیم...هان اونجا
تا اینکه انگشت شصتش میخوره بهش و تصویر روشن میشه
لیا با خودش زمزمه کرد به چوخ رفتیم
ا.ت:اممم...سلام
م.ا.ل:سلام و زهرماررر...این چند روزه نیستی الان اون کثافت کیه پشت سرته یجوری دیده میشه انگار رو پاهاشی حدس میزدم دوست پسر داری و درست حدس زدم
ا.ت(کلا ساکته ننش فقط حرف نیزنه و اصلا مکث نمیکنه)
تا اینکه خودش قطع کرد
ا.ت:هوففف امان از دست این غر غر های مامان😔
کوک:اممم میخوری؟؟؟(بستنی رو میگه
ا.ت:نه ممنون نوشجونت
تا اینکه کوک با انگشت شصتش و با انگشت نشانه اش لپای ا.ت رو فشار میده و دهنش ا.ت باز میشه و قاشق رو مطکنه تو دهنش
کوک:خوشمزه بود🙂
ا.ت و جیمین و لیا:😮
کوک:😉
و کوک به کارش ادامه میده و اصلا خودش نمیخوره
کوک:چون خیلی دوس داری بهت میدم☺
ا.ت:*خجالت کشبد و لپاش گل انداخت
ویو کوک:
از لپای ا.ت میشه فهمید که خجالت کشید ولی به هر حال به کارم ادامه دادم و تموم شد لیا اول بلند شد بعد جیمین پشت سرش بلند شد ا.ت که کلا همینجور شکه بود عمونطور که تو پام بود دستم رو بردم تو پشت زاتوش و براید استایل بغلش کردم و رفتیم حساب کردم و رفیتم بیرون ا.ت رو گذاشتم رو زمین خودش رو پاهاش وایساد
ا.ت😲
کوک:خوش..گذش...ت
ا.ت:آ...آر..آر..ه*لنکت
________________________________________
بچه ها بالاخره پارت بعد رو گذاشتم اگه خواستین بازم الان بزارم😄
۲.۳k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.