من آن بانوی پاییزم
من آن بانوی #پاییزم
من از احساس لبریزم
دمی با باد میرقصم
گهی غمگین و تاریکم
گهی بارانی ام، خیسم
و گه گاهی به یاد عشق
تمام غصه ها را برگ میریزم
نفسهایم اگر سرد است
تمام برگ هایم گرم وتبدار
است
چو آتش رنگ های سرخ و نارنجی به تن دارم
گهی یک قاب رویایی میان کوچه باغی ساکت و غمگین
گهی یک منظره در دستهای آن خیابانی
که نم دار از حضور خیس باران است
نگو پاییز دلگیر است افسرده
که در آن وصل و هجران هر دو زیبا است و رویایی
منـــــــــم
بانـــــوے #پاییزی
من از احساس لبریزم
دمی با باد میرقصم
گهی غمگین و تاریکم
گهی بارانی ام، خیسم
و گه گاهی به یاد عشق
تمام غصه ها را برگ میریزم
نفسهایم اگر سرد است
تمام برگ هایم گرم وتبدار
است
چو آتش رنگ های سرخ و نارنجی به تن دارم
گهی یک قاب رویایی میان کوچه باغی ساکت و غمگین
گهی یک منظره در دستهای آن خیابانی
که نم دار از حضور خیس باران است
نگو پاییز دلگیر است افسرده
که در آن وصل و هجران هر دو زیبا است و رویایی
منـــــــــم
بانـــــوے #پاییزی
۳.۱k
۰۲ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.