به جهنـم کـه کسی نیست خریدارِ دلم
به جهنـم کـه کسی نیست خریدارِ دلم
بـه دَرَک نیست کسی محرم اسرار ِدلم
پشت ِهر چهره نقابیست پر از دوز وکلک
بـه کـه باید بسپـارم دل و افســارِ دلم ؟
هرکسی آمده بر شیشه ی دل سنگ زده
بس کـه کـوتـاه شده بـر همه دیوارِ دلم
تشنه ام ،تشنه و محتاجِ محبت چه کنم؟
همدمی نیست در این روز و شب ِتارِ دلم
طعنه کمتر بزنیدم که چرا تلخم و سرد
خستـه ام ، خسته ، به ولله از آزارِ دلم
من و این شعر بعید است خودم میدانم
چـه کنـم بـر سرِ مـن ریخته آوارِ دلم
گره افتاده به کار ِ دلِ این سنگ صبور
پس دعا کن که گره وا شود از کارِ دلم
بـه دَرَک نیست کسی محرم اسرار ِدلم
پشت ِهر چهره نقابیست پر از دوز وکلک
بـه کـه باید بسپـارم دل و افســارِ دلم ؟
هرکسی آمده بر شیشه ی دل سنگ زده
بس کـه کـوتـاه شده بـر همه دیوارِ دلم
تشنه ام ،تشنه و محتاجِ محبت چه کنم؟
همدمی نیست در این روز و شب ِتارِ دلم
طعنه کمتر بزنیدم که چرا تلخم و سرد
خستـه ام ، خسته ، به ولله از آزارِ دلم
من و این شعر بعید است خودم میدانم
چـه کنـم بـر سرِ مـن ریخته آوارِ دلم
گره افتاده به کار ِ دلِ این سنگ صبور
پس دعا کن که گره وا شود از کارِ دلم
۱.۱k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.