از عشقت ای نگارمدر سوز و التهابم

از عشقت ای نگارم،در سوز و التهابم

گر حال من بدانی،دانم که رحم آری

من هم به عشقت ای دل،پابند و بی قرارم

خون شد دلم خدایا،زین صبر و بی قراری
دیدگاه ها (۲)

عشقتنها ارثیه ایستکه از من به تو میرسد ؛مرا ببخش اگر با دست ...

با خودم عهد کردم ...با خودم عهد کرده ام شاد باشم ...بیخیالِ ...

عطرت را...موهایت را...تا بازگردند چلچله ها از کوچ!به هوای آش...

بعضــی وقتـــا انقــدر حرف دارے کــه چیزے جــز سکــوت نمیتــ...

صید و دام و صیاد

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط