به خاطراتم گذری انداختم...
به خاطراتم گذری انداختم...
به خنده هایمان
دواهایمان
ولی اینار بغضی بزرگ گلویم را فرا گرفت
مگر میشود؟
به همین اسانی؟؟
به حرفایمان فک کردم... هر لحظه درد گلویم بیشتر میشد
درست ک فک کردم یادم افتاد ک در ان جایه همیشگی گفته بودی ک به هم نخواهیم سید
و من چقدر احمق بودم ک نفهمیدم حرف هایت بوی خیانت میداد
به خنده هایمان
دواهایمان
ولی اینار بغضی بزرگ گلویم را فرا گرفت
مگر میشود؟
به همین اسانی؟؟
به حرفایمان فک کردم... هر لحظه درد گلویم بیشتر میشد
درست ک فک کردم یادم افتاد ک در ان جایه همیشگی گفته بودی ک به هم نخواهیم سید
و من چقدر احمق بودم ک نفهمیدم حرف هایت بوی خیانت میداد
۲.۰k
۲۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.