خواستم با توبه باران برسم حیف نشد به غزلهای خیابان برسم ح

خواستم با توبه باران برسم حیف نشد به غزلهای خیابان برسم حیف نشد,خواستم هم قدم شهروخیابان باشم زیر چتر توبه باران برسم حیف نشد.

#hadisehbano💜
دیدگاه ها (۱)

من از احساس لبریزم... دمی با باد میرقصم...گهی غمگین و تاریکم...

پاییز هیچ حرف تازه ای ندارد با این همه از منبر باد بالا میرو...

پاییز است فصل بارانراستی پاییز؟من بارانی تَرم یا تو؟تو یک فص...

پاییزشايد زنی ست با پيراهن ِ راه راه نارنجیکه دامن ِ زردش را...

دلم قدم زدن می‌خواهد؛با یڪ چتر زیر باران...تو هزار بار بگویے...

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

.تو اگر باشی و من باشم و باران باشدبه بغل می‌کِشمت گرچه خیاب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط