صحبت از داغ تو بابا جگری میخواهد

صحبت از داغ تو بابا جگری می‌خواهد

لب خشک از عطش و چشم تری می‌خواهد

آمدی باز سوی خیمه و با خود گفتم

نوجوانی است که مهر پدری می‌خواهد

کاش می‌خواستم از تو دو زِرِه برداری

این همه نیزه علی جان سپری می‌خواهد

نگران سر خود باش که این لشگر کفر

باز هم معجز شقّ‌القمری می‌خواهد

تیرها زودتر از من به تنت بوسه زدند

خرد شد آینه‌ات شیشه‌گری می‌خواهد

نیست از جسم گلت چیز زیادی در دست

نه عبا؛ پارچه ی مختصری می‌خواهد

کاملاً یافت نشد هرچه تفحّص کردیم

بدنت حوصله‌ی بیشتری می‌خواهد

باز کن چشم و ببین آمده پیشم زینب

قول صبر از پدر محتضری می‌خواهد
دیدگاه ها (۱)

🔵 🎥 مداحی زنده یاد مرتضی پاشایی در هیئت عاشقان امام حسین ع🔵...

https://telegram.me/akhare_zamanآماده باش مقصد ما در سفر یکی...

درنگاه نافذت دریا مجسم میشودبهترین اوقات این دنیا مجسم میشود...

گاه گاهی که دلش ویرانه ی غم می شودباز می سازد خودش را؛ باز م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط