همین حسرت که یک شب راکنارت مانده ام

همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
 
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
 
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
 
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
 
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
 
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
 
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشــق آن بهارت مانده ام
#تکست_خاص
دیدگاه ها (۱۷)

خیابانـــهای تنــهایی دلــی ولگــرد می خــواهد و آوازم بـــد...

بعد از تو می توان به همان خیابان رفت، به همان کافه، همان میز...

آدمهای زیادی هستند که منتظر خوشبختی هستند، اما غافل از اینکه...

نداشته‌هاموخیلی‌دوست دارم،مثلِ تُ#تکست_خاص

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط