منی که تورو جان دل خطاب میکردم

منی که تورو جانِ دل خطاب میکردم
منی که تورو بهترین می دونستم
منی که تورو به همه نشون داده بودم
چه طور تونستم ولت کنم برم؟
واقعا برات سوال نشد؟
اگه سوال شد چرا حتی یه بارَم دلیلشو نپرسیدی؟
شایدَم اونقدر زود به پایانِ قصه مون رسیدیم که وقتی برای پرسیدن نداشتی.
عِب نداره،این بارم مثلِ تمومِ وقتایی که با حوصله جوابتو می دادم،سوالِ نپرسیدَتو جواب
میدم.
ببین جانِ دلِ گذشته هام!
عشق و عاشقیای تو فیلمارو دیدی؟
یکی از ته شهر یکی از سر شهر
یکی بی سواد یکی باسواد
یکی الاف و بیکار یکی مدیر و مدبر
زیاد کشش ندم
دو تا آدمِ نامربوط و ناجورِ هم
عاشق میشن و به هم میرسن و خوش و خرم کنار هم زندگی میکنن؟!
تو این فیلما میخوان بگن؛
میشه دکمه سیاهو به کت سفید دوخت.
میشه کفشارو لنگه ِبه لنگه پوشید.
میشه هر وصله ناجوری رو جور کرد.
اما ...
ما فیلم نبودیم
"وصله ناجور بودیم جور نشدیم"

#سالمه_محمودی
دیدگاه ها (۲)

گاهی با خودم میگم کاش من هم مثل خیلی ها می تونستم در لحظه شا...

هرچقدر هم عاشق باشی یک جایی از جنگیدن خسته میشویزانو میزنیتم...

واقعیتش اینه زندگی بدون رسیدن به چیزایی که برات مهمه .... هی...

می خواهی بروی ؟!برو ...جلویِ راهت را نمی گیرم !نگرانِ من نبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط