✔دانلود کتاب صوتی مسموم کننده✔
✔دانلود کتاب صوتی مسموم کننده✔
⭕موضوع: داستان کوتاه
📝نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
📢راوی: بهروز رضوی
💠حجم: 50.3 مگابایت
🕐زمان: 1 ساعت و 27 دقیقه و 50 ثانیه
📩https://xip.li/qP669Z
معرفی ⤵
کتاب صوتی مسموم کننده اثر اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. این کتاب داستان زندگی زنی مرموز در روستایی است که سه شوهر سابقش را به قتل رسانده و در دادگاه تبرئه شده است، ولی در کلیسای روستا با کشیشی آشنا میشود که زندگی او را دگرگون میکند...
در قسمتی از کتاب صوتی مسموم کننده میشنوید:
مواظب باشید مسمو کننده داره میاد...
ناگهان گروهی از بچهها مانند دستی که مشت میشود جمع شدند و به سمت ته رخت شور خانه رفتند و زیر نیمکت سنگی در گوشهای خنک و تاریک قرار گرفتند تا بتوانند همه چیز را ببینند بی آنکه دیده شوند.
اینجا برایشان هیجان انگیز بود و از ترس نفسهایشان را در سینه حبس کردند. هنگام ظهر بود که ماری مورستیه از کوچه میگذشت. او پیر زنی بود 70 ساله بلند قامت با ظاهری مرتب و پوستی چروک خورده که بیشتر اوقات عصبانی به نظر میرسید.
حالا آرام با کت و دامنی سیاه جلو میرفت شاید بخاطره گرما بود یا اینکه مفاصل ملتهبش حرکتش را کند کرده بود. حرکاتش ناشیانه بود.
بچهها پچ پچ کردند:
تو فکر میکنی متوجه ما شده.
واسه اینکه بترسونیمش بریم پشت سرش جیغ بزنیم.
احمق نباش اون از هیچ کس و هیچ چیز نمیترسه. #اریک_امانوئل_اشمیت #مسموم_کننده
🆔 @Romandaryaa
⭕موضوع: داستان کوتاه
📝نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
📢راوی: بهروز رضوی
💠حجم: 50.3 مگابایت
🕐زمان: 1 ساعت و 27 دقیقه و 50 ثانیه
📩https://xip.li/qP669Z
معرفی ⤵
کتاب صوتی مسموم کننده اثر اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. این کتاب داستان زندگی زنی مرموز در روستایی است که سه شوهر سابقش را به قتل رسانده و در دادگاه تبرئه شده است، ولی در کلیسای روستا با کشیشی آشنا میشود که زندگی او را دگرگون میکند...
در قسمتی از کتاب صوتی مسموم کننده میشنوید:
مواظب باشید مسمو کننده داره میاد...
ناگهان گروهی از بچهها مانند دستی که مشت میشود جمع شدند و به سمت ته رخت شور خانه رفتند و زیر نیمکت سنگی در گوشهای خنک و تاریک قرار گرفتند تا بتوانند همه چیز را ببینند بی آنکه دیده شوند.
اینجا برایشان هیجان انگیز بود و از ترس نفسهایشان را در سینه حبس کردند. هنگام ظهر بود که ماری مورستیه از کوچه میگذشت. او پیر زنی بود 70 ساله بلند قامت با ظاهری مرتب و پوستی چروک خورده که بیشتر اوقات عصبانی به نظر میرسید.
حالا آرام با کت و دامنی سیاه جلو میرفت شاید بخاطره گرما بود یا اینکه مفاصل ملتهبش حرکتش را کند کرده بود. حرکاتش ناشیانه بود.
بچهها پچ پچ کردند:
تو فکر میکنی متوجه ما شده.
واسه اینکه بترسونیمش بریم پشت سرش جیغ بزنیم.
احمق نباش اون از هیچ کس و هیچ چیز نمیترسه. #اریک_امانوئل_اشمیت #مسموم_کننده
🆔 @Romandaryaa
۷.۰k
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.