بسم الله
بسمالله
سلام امامِ جهانم!
حالِ شما خوب است؟
حالِ ما را اگر بپرسی از آنجایی که هنوز داغیم و باور نکردیم چه بر سرمان آمده و هنوز در خیالاتمان سرورِ مایی ، الحمدالله خوبیم؛
شما هم ای کاش خوب باشید و این فتنه ها ، دلِ مهربانتان را آزرده نکرده باشد.
فتنه هایی که چونان یالِ کفتاری که علی علیه السلام میگفت بر سرمان میریزند، و ایمانمان زیرِ لگدهایشان لهیده شده..
کفر که نیست اگر بگوییم بدونِ شما حق را گم کرده ایم پدر جان!؟
ما بچه هایِ سربه زیر و بی خطر و طغیان ندیده ای بودیم که زیرِ پرِ قویِ اهلِ بیت زندگی میگذراندند..
ما بچه هایِ چشم و گوش بستهای بودیم پدرجان
بچه هایی فتنه ندیده..
ما به راستی فتنه ندیده بودیم آقا!
ما ندیده بودیم کسی به لباسِ پیامبر توهین کند و سنگ نشود!
ندیده بودیم خونی ریخته شود و عدلی به پا نشود!
ندیده بودیم حریمِ جدتان شکسته شود و زمین از خجالت سر به جبین نگیرد..
ما چادرِ خاکی و انگشترِ شکسته ندیده بودیم..
طغیان، یتیمی، زجه، کثیفی را هیچ گاه اینقدر نزدیک لمس نکرده بودیم که حالا
از عذابِ نبودنت، آگاه به تمامِ بدی هایِ عالم شدیم..
میبینی پدرجان؟
میبینی جهان عرصهی نبودنت را چنان تنگ دیده که ما را مثلِ بچه هایِ یتیم گیرآورده و تازیانه میزند!؟
میبینی دلِ کسی برایِ بچه هایت به رحم نمیآید؟
میبینی پدرجان؟
ما معنایِ مضطر را پیش از این نمیدانستیم اما حالا
آیا از این هم میشود بیشتر مضطر شد؟
هنوز هم قلبهایی هستند که بیش از این طاقتِ آوارگی داشته باشند!؟
از این صبورتر!؟ بزرگ تر!؟ دریا تر !؟
امامِ جهانم..
پدرجان
بابایِ مهربان
ما که خفته اما تو قطعا ناله هایِ شبانهی مادری که تازه دامادش را به دلِ دریدهی خیابانها فرستاده را شنیده ای؛
حتما دیدهای زنی را که در خیابان چادر از سرش کشیدند؛
حتما دیدهای چشمانِ بهت زده ی یتیمانِ شهر را
همان هایی که حالا دیگر، خانهی پدریای جز آغوشت ندارند..
حتما دیده ای بیچاره شدنمان را امامِ عزیزم.. حتما دیده ای..حتما دیده ای و پا به پایمان جنگیده ای و فریاد زده ای..
من مطمئنم سکون اختیار نکردی که سکون و سکوت، خارج از معرفتِ باباهاست..
ما باباها را به غیرت شناختهایم بابا
به عدل
به اسدالله بودن..
من یقین دارم شنیده ای و پاسخت نزدیک است..
همان پاسخی که جوابِ تمامِ طعنهها و افتخارِ تمام سکوتهای تاریخ است..
همان که با انا منتقم شروع میشود و چقدر تماشاییست..
حرف بسیار است اما بگذار نامه را با همین تمام کنم
که مارا منتقم بودنت کافیست..
#فاستقم_کما_امرت
#نحن_منتظرون
#روشنگری #جهاد_تبیین #زن_عفت_افتخار #زن_زندگی_آگاهی #زن_زندگی_شهادت #مرد_غیرت_اقتدار #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #مهسا_امینی #فتنه
سلام امامِ جهانم!
حالِ شما خوب است؟
حالِ ما را اگر بپرسی از آنجایی که هنوز داغیم و باور نکردیم چه بر سرمان آمده و هنوز در خیالاتمان سرورِ مایی ، الحمدالله خوبیم؛
شما هم ای کاش خوب باشید و این فتنه ها ، دلِ مهربانتان را آزرده نکرده باشد.
فتنه هایی که چونان یالِ کفتاری که علی علیه السلام میگفت بر سرمان میریزند، و ایمانمان زیرِ لگدهایشان لهیده شده..
کفر که نیست اگر بگوییم بدونِ شما حق را گم کرده ایم پدر جان!؟
ما بچه هایِ سربه زیر و بی خطر و طغیان ندیده ای بودیم که زیرِ پرِ قویِ اهلِ بیت زندگی میگذراندند..
ما بچه هایِ چشم و گوش بستهای بودیم پدرجان
بچه هایی فتنه ندیده..
ما به راستی فتنه ندیده بودیم آقا!
ما ندیده بودیم کسی به لباسِ پیامبر توهین کند و سنگ نشود!
ندیده بودیم خونی ریخته شود و عدلی به پا نشود!
ندیده بودیم حریمِ جدتان شکسته شود و زمین از خجالت سر به جبین نگیرد..
ما چادرِ خاکی و انگشترِ شکسته ندیده بودیم..
طغیان، یتیمی، زجه، کثیفی را هیچ گاه اینقدر نزدیک لمس نکرده بودیم که حالا
از عذابِ نبودنت، آگاه به تمامِ بدی هایِ عالم شدیم..
میبینی پدرجان؟
میبینی جهان عرصهی نبودنت را چنان تنگ دیده که ما را مثلِ بچه هایِ یتیم گیرآورده و تازیانه میزند!؟
میبینی دلِ کسی برایِ بچه هایت به رحم نمیآید؟
میبینی پدرجان؟
ما معنایِ مضطر را پیش از این نمیدانستیم اما حالا
آیا از این هم میشود بیشتر مضطر شد؟
هنوز هم قلبهایی هستند که بیش از این طاقتِ آوارگی داشته باشند!؟
از این صبورتر!؟ بزرگ تر!؟ دریا تر !؟
امامِ جهانم..
پدرجان
بابایِ مهربان
ما که خفته اما تو قطعا ناله هایِ شبانهی مادری که تازه دامادش را به دلِ دریدهی خیابانها فرستاده را شنیده ای؛
حتما دیدهای زنی را که در خیابان چادر از سرش کشیدند؛
حتما دیدهای چشمانِ بهت زده ی یتیمانِ شهر را
همان هایی که حالا دیگر، خانهی پدریای جز آغوشت ندارند..
حتما دیده ای بیچاره شدنمان را امامِ عزیزم.. حتما دیده ای..حتما دیده ای و پا به پایمان جنگیده ای و فریاد زده ای..
من مطمئنم سکون اختیار نکردی که سکون و سکوت، خارج از معرفتِ باباهاست..
ما باباها را به غیرت شناختهایم بابا
به عدل
به اسدالله بودن..
من یقین دارم شنیده ای و پاسخت نزدیک است..
همان پاسخی که جوابِ تمامِ طعنهها و افتخارِ تمام سکوتهای تاریخ است..
همان که با انا منتقم شروع میشود و چقدر تماشاییست..
حرف بسیار است اما بگذار نامه را با همین تمام کنم
که مارا منتقم بودنت کافیست..
#فاستقم_کما_امرت
#نحن_منتظرون
#روشنگری #جهاد_تبیین #زن_عفت_افتخار #زن_زندگی_آگاهی #زن_زندگی_شهادت #مرد_غیرت_اقتدار #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #مهسا_امینی #فتنه
۴.۶k
۰۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.