امیر اسماعیل گیلکی پسر خوانده ای داشت که دچار مرض آبله شد

امیر اسماعیل گیلکی پسر خوانده ای داشت که دچار مرض آبله شد و زیبایی صورت وی در اثر این بیماری از بین رفت.

وی روزی در برابر امیر اسماعیل ایستاده بود؛ امیر از تغییر زیبایی صورت آن پسر تعجب می کرد که چگونه تبدیل به این زشتی شده است؟

قاضی ابو منصور که در آنجا حاضر بود، این آیه را خواند:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی اَحْسَنِ تَقْویم ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سَافِلینَ»؛ ۲ «ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم، سپس او را به پایین ترین مرحله باز گرداندیم.»
چون خود قاضی نیز چهره زیبایی نداشت، پسر در پاسخ گفت:
«وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ…»؛ ۳ «و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد.» قاضی خجل گشت و دیگران از حاضر جوابی پسر متعجب شدند.


گروه مانا
(تیریژ)
دیدگاه ها (۳)

دیوان رشید یاسمی ؛ ۱۳۱۴ - ۱۳۳۱نویسنده: غلامرضا رشیدیاسمیناشر...

باران گفتن دوستت دارم خداستباران گفتن دوستت دارم من استبه خد...

زاهدی گوید: جواب سه نفر مرا سخت تکان داد.اول: مرد فاسدی از ک...

بود آیا که در میکده‌ها بگشایندگره از کار فروبسته ما بگشایندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط