تو چه کردی که شدم عاشق دلداده ی تو

تو چه کردی که شدم عاشق دلداده ی تو
گشته ام مست و خراباتی میخانه ی تو

چه نمودی که برفت از بدنم روح و روان
تو بسان شمعی و من سوخته پروانه ی تو

تو چه داشتی به روی و رخ افسونگر خود
که به یک لحظه نظر دل شده دیوانه ی تو

گر چه دیدم هزاران زشت و زیبا به عمر
منظر روی تو کرد مستم و مستانه ی تو

عاشقان در ره معشوق جامه را چاک دهند
جان کنم من به فدای رخ یکدانه ی تو


دیدگاه ها (۱)

همین که یاد من کردی دمت گرمهمین که مرهم دردی دمت گرمبسی رفتن...

غزل جوانه میزند به لطف یک نگاه تو.ومن سکوت می کنم به احترام ...

تو چه کردی که شدم عاشق دلداده ی توگشته ام مست و خراباتی میخا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط