آن تبسمهای شیرین آن نگاه آتشین

آن تبسّم‌های شیرین؛ آن نگاه آتشین
آن همه نازک‌ خیالی‌های ابرویت کجاست؟

بعد از این؛ در زیر بالم ، لانه دارد آسمان
راستی ای آسمان؛خیل پرستویت کجاست؟

ناگهان در کوچه‌های دل ،کسی فریاد زد
وعده‌گاه دوستی؛انفاس شب‌بویت کجاست؟

زخم دارم بی‌شمار؛ از دوستانی ناشکیب
ای رفیق مانده در دل؛نوشدارویت کجاست
دیدگاه ها (۳)

قابل لمسم ؛ خیالـــی نیستم !مثل باران ، احتمالی نیستمرهـــسپ...

مردمان میگویند ...دل به دل راه قشنگی دارد،که درونش همه عشق ا...

وای، بارانباران؛شیشه ی پنجره را باران شستاز دل من اماچه کسی ...

داداش محمد تولدت مبارک ازخدابهترین هارو برات آرزو میکنم امید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط