بند آمده از شوق زبانم که نگو

بنــــد آمده از شــوق، زبــــانم که نگو

آتــش زده آنقــــدر به جـــانم که نگـو

ای سیب ترین وسوسه ی باغ بهشت!

از بـــوسه ی تو مســت چنانم که نگو
دیدگاه ها (۳)

مرسی بابت لایک نکردناتون

صبحتان به طراوت گلبرگ شقایق های عاشق

سر هر جاده منم ، چشم به راهی که توییشب و روزم شده چشمان سیاه...

خون آشام عزیز (62)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط