می توانم سکوت کنم

می توانم سکوت کنم
یا مثلن از قطاری حرف بزنم
که نیم ساعت تاخیر داشت
می توانم چشمهایم را ببندم
یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم
که روی سیم برق برف‌هایش را می تکاند ..
اصلن می توانم با هر سیاست نخ‌نما شده دیگری
غرور مردانه ام را حفظ کنم
اما احمقانه است،
احمقانه است وقتی
شعرهایم آنقدر ساده اند
که کودکانه اعتراف می کنند
من تو را دوست دارم... !
دیدگاه ها (۶)

ﻋﺸﻖ،ﺍﺗﻔﺎﻗﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ!ﮔﺎﻫﯽ ﭘُﺮ ﺷﺘﺎﺏﻣﺜﻞ ِ ﮔﻠﻮﻟﻪﺍﯼ ﻧﺎﻏﺎﻓﻞ،ﮔﺎﻫ...

زندگی موسیقی گنجشک هاستزندگی باغ تماشای خداست...زندگی یعنی ه...

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ!ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﺑﺎﺩ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺗﻮ!...

بی تو می رفتم،می رفتم،تنها،تنها...و صبوری مراکوه تحسین می کر...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط