بزن باران مرا دیوانه تر کن

بزن باران مرا دیوانه تر کن
شبی را با من دیوانه سر کن

بزن باران دلم سوزد دمادم
بزن سهم دلم را بیشتر کن

بخوان تو نغمه ها از این دل زار
بر این شبهای تار من گذر کن

من ازدلدادگی نفعی نبردم
بیا بنشین توهم بامن ضررکن

تودر این شهر بی عاشق چرایی
بیا تو با منه غمگین سفر کن

جفا کردی چرا راهت جداشد؟
ز راه دیگری امشب حذر کن

ببین باران که یارم بیوفا شد
کنارم لحظه ای بنشین خطر کن

درون سینه میسوزد دمادم
علاجی بر منِ خونین جگر کن
دیدگاه ها (۱)

دٍوٌ چشُــمًتٌ رآ خِریــدٍآرمً شُبً وٌ روٌزٍبًهّ دٍسِتٌآنِــ...

خواهشا با شوهراتون اینجور شوخی نکنیدخیلی بده.

آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شدکاسه‌ی صبرم از این دیر آمدن ...

نکند دست کسی،دست تو را لمس کندکاش این دلهره اینقدردل آزار نب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط