اش مشد عاشق در سینهات جار شود

ڪاش مےشد عاشقے در سینه‌ات جارے شود
موسم برچیدن این اشک تڪرارے شود
ڪاش مےشد از نگاه تو بخوانم عشق را
در دلم رویاے عاشق‌گشتنت، ڪارے شود
تڪیه‌گاه سینه را، بر خستگے‌هایم دهے
در حریم شانه‌ات، پایان هر زارے شود
حرف‌هاے عاشقے، در گوش تو نجوا ڪنم
از دو چشم راوےات، هے شعربردارے شود
از جهان من بگیرے اضطراب بےڪسے
امن آغوشت به هر قیمت، خریدارے شود
نیمه‌ے گم‌گشته‌ام را در تو پیدا ڪرده‌ام
تا ڪنارت زخم دورے را، پرستارے شود
ڪاش مےشد در شبی اردےبهشتے این‌چنین
بوسه‌هاے آتشین، آغاز این یارے شود
دیدگاه ها (۱۹)

دوست دارم غزلت باشم و باشی بغلمشعر اذان بوسه به لبهای تو خیر...

گر توانی از محبتحلقہ درگوشم ڪنی، حیف باشد کــــــہ مــــراچو...

* مـی خـواهــــــم .... تـک مسافـــرِ جــاده ی .... ...

رطب وشهد لبت کام دلم کرده شکرروی لبهای تو باغ لب من داده ثم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط