part 1
part 1
ویو ات
تو شرکت نشسته بودم تو اتاقم که در خود
تق تق
ات:بیاتو
پدر ات:سلام دخترم خوبی امروز ساعت ۷ جشن داریم برای شرکت
ات:سلام پدر ممنون اها چشم راستی آقای جئون جونگ کوک هم میاد
پدر ات:خب بله و جشن هر دو شرکت هس که آقای جئون جونگ مین گفتن ما ساعت ۶ بریم
ات:اها چشم
پدر ات:من رفتم خودتو آماده کنی
ات:ممنون پدر فعلا
(راستی جئون جونگ مین پدر جونگ کوک هس)
ویو ات
خب ساعت ۳ بود رفتم خونه بعد نشستم داشتم به جشن فکر میکردم که دیدم ۳ ربع بود لباس انتخاب میخواستم کنم که لباسی دیدم ته کمد عه این همون لباسی بود که قبلا جونگ کوک داده بود پس از حرص اونو برداشتم و ساعت ۴ بود رفتم دوش ۱۵ مینی گرفتم
از بس که گشادی میکنیم پرش زمانی به جشن
ات:خب خوشگل شدم الان وقت رفتنه
دینگ دینگ
ات:عه این کیه
ویو ات
در رو باز کردم که دیدم اون اون
ویو ات
تو شرکت نشسته بودم تو اتاقم که در خود
تق تق
ات:بیاتو
پدر ات:سلام دخترم خوبی امروز ساعت ۷ جشن داریم برای شرکت
ات:سلام پدر ممنون اها چشم راستی آقای جئون جونگ کوک هم میاد
پدر ات:خب بله و جشن هر دو شرکت هس که آقای جئون جونگ مین گفتن ما ساعت ۶ بریم
ات:اها چشم
پدر ات:من رفتم خودتو آماده کنی
ات:ممنون پدر فعلا
(راستی جئون جونگ مین پدر جونگ کوک هس)
ویو ات
خب ساعت ۳ بود رفتم خونه بعد نشستم داشتم به جشن فکر میکردم که دیدم ۳ ربع بود لباس انتخاب میخواستم کنم که لباسی دیدم ته کمد عه این همون لباسی بود که قبلا جونگ کوک داده بود پس از حرص اونو برداشتم و ساعت ۴ بود رفتم دوش ۱۵ مینی گرفتم
از بس که گشادی میکنیم پرش زمانی به جشن
ات:خب خوشگل شدم الان وقت رفتنه
دینگ دینگ
ات:عه این کیه
ویو ات
در رو باز کردم که دیدم اون اون
۸.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.