داشت خرما میگرفت برای بچه ها و همه یکی یکی بر میداشتن

داشت خرما میگرفت برای بچه ها و همه یکی یکی بر میداشتن
منم برداشتم و گفتم:_مرسی!
گقت:_چی گفتی؟!
_گفتم مرسی!
_دیگه نگو بجای مرسی بگو خدا پدر و مادرت رو بیامرزه
#شهید_احمد_متوسلیان
#محبان_الزهرا
#بہ_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
دیدگاه ها (۱)

✍ #سیره_شهداهمیشہ توی جیبش یہ زیارت عاشورا داشت ڪار هر روزش...

رویِ دیـــوار قـلبـم❤ ️عکـــــسِ 📷 کــــسی اســـت ڪـــه هرگا...

شهید امیر سیاوشی✨ یک ماه قبل از شهادت در مراسم تشییع شهید م...

❉چه زیـبا ملائـڪ شـدند زیسـتند❉❉هـمان ها ڪہ هـستند ولے نیسـت...

پارت ۷رفتیم توی پاساژ که جینی گفتجینی: بچه یه لحظه وایسید من...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

خون آشام عزیز (56)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط