📚 داستان کوتاهی از زندگی امام حسن مجتبی (ع)
📚 #داستان کوتاهی از #زندگی #امام_حسن_مجتبی (ع)
🌺 🍃 🌺 🍃 🌺
روزی حسن بن علی (ع) بر تعدادی #فقیر عبور کردند که روی #زمین نشسته بودند و از تکه #نان هایی که جلوی آنها بود برمی داشتند و می خوردند.
آنان حضرت را #تعارف کردند و گفتند:
«ای پسر دختر #رسول_خدا (ص)! بفرمایید با ما #غذا بخورید.»
راوی می گوید: «حضرت #پیاده شدند و فرمودند»:
⛔ « #خداوند #مستکبران را #دوست ندارد.»
آنگاه با ایشان مشغول #خوردن شدند تا اینکه همگی #سیر شدند و به #برکت وجود حضرت چیزی از آن نان ها کم نشد.
💌 حضرت، سپس آن #فقرا را به #میهمانی خود #دعوت کردند و به آنها غذا و #لباس دادند.
🌺 🍃 🌺
📚 #کتاب منتخب میزان الحکمة جلد۱حدیث۴۲۳
🌺 🍃 🌺 🍃 🌺
روزی حسن بن علی (ع) بر تعدادی #فقیر عبور کردند که روی #زمین نشسته بودند و از تکه #نان هایی که جلوی آنها بود برمی داشتند و می خوردند.
آنان حضرت را #تعارف کردند و گفتند:
«ای پسر دختر #رسول_خدا (ص)! بفرمایید با ما #غذا بخورید.»
راوی می گوید: «حضرت #پیاده شدند و فرمودند»:
⛔ « #خداوند #مستکبران را #دوست ندارد.»
آنگاه با ایشان مشغول #خوردن شدند تا اینکه همگی #سیر شدند و به #برکت وجود حضرت چیزی از آن نان ها کم نشد.
💌 حضرت، سپس آن #فقرا را به #میهمانی خود #دعوت کردند و به آنها غذا و #لباس دادند.
🌺 🍃 🌺
📚 #کتاب منتخب میزان الحکمة جلد۱حدیث۴۲۳
۲.۵k
۱۴ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.