از ره دور خبر می آید

از ره دور خبر می آید
کاروانی زسفر می آید

راه این قافله را باز کنید
دختر شاه ظفر می آید

معجری را که به سر پوشیده
به رقیه چقدر می آید

آب و آیینه بیارید همه
مادری با دو پسر می آید

وارث رزم حسن عبدالله
مثل بابا به نظر می آید

قاسم از بس که شهادت طلب است
از لبش شهد شکر می آید

مشک ها را همه پر آب کنید
کودکی با لب تر می آید

قمر قافله ی هاشمیان
از پس ابر به در می آید

چقدر کرب وبلا دل گیر است
از غمش حوصله سر می آید

وای از حال یتیمی،وقتی
از لبش خون جگر می آید

حرمله در پی صیدش دارد
با سه تا تیر سه پر می آید
دیدگاه ها (۲)

سه/ خبرغیر از غم معشوق در عالم خبری نیستجایی خبری نیست که از...

زبان حال رباب...اصغرم ﺭﻋﻨﺎ ﺷﺪﻩﺭﻭﯼ ﻧﯿﺰﻩ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺧﺮﺵ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ...

پنجشنبه هست شاخه گلی بفرستیم برای تموم آنهایی که در بین ما ن...

بخواب.پرستوی اتیش گرفتهطفلت.چند روزه که خوابش نرفتهحسین.راحت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط