خاطره ای از شهید محمد تقی ابوسعیدی
خاطره ای از شهید محمد تقی ابوسعیدی
تنبیه
رفته بود سینما؛ فیلم های جنگی و پلیسی را خیلی دوست داشت. وقتی برگشت، لباس هایش را عوض کرد و کلی عطر و ادکلن به خودش زد که پدر از بوی بد آنها که در سینما به وجود آمده بود، نفهمد کجا بوده؛ ولی پدر ماجرای سینما رفتنش را فهمید.
طبق معمول میبایست تنبیه شود؛ اما تنبیه او با تنبیه بقیه برادرها فرق داشت. او میبایست چند جلد از کتابهای دکتر شریعتی، شهید مطهری و آیت الله مکارم شیرازی را بخواند و چند روز بعد، احادیث و آیات قرآن را که در آن ها بود، حفظ کند و به پدر درس پس بدهد.
خواندن کتاب های مذهبی شده بود جزئی از زندگی اش؛ از یک طرف شیطنت میکرد و از طرف دیگر، پدر او را اینطوری تنبیه میکرد.
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
منبع : برگرفته از کتاب «گل محمدی» (خاطرات شهید محمدتقی ابوسعیدی)
تنبیه
رفته بود سینما؛ فیلم های جنگی و پلیسی را خیلی دوست داشت. وقتی برگشت، لباس هایش را عوض کرد و کلی عطر و ادکلن به خودش زد که پدر از بوی بد آنها که در سینما به وجود آمده بود، نفهمد کجا بوده؛ ولی پدر ماجرای سینما رفتنش را فهمید.
طبق معمول میبایست تنبیه شود؛ اما تنبیه او با تنبیه بقیه برادرها فرق داشت. او میبایست چند جلد از کتابهای دکتر شریعتی، شهید مطهری و آیت الله مکارم شیرازی را بخواند و چند روز بعد، احادیث و آیات قرآن را که در آن ها بود، حفظ کند و به پدر درس پس بدهد.
خواندن کتاب های مذهبی شده بود جزئی از زندگی اش؛ از یک طرف شیطنت میکرد و از طرف دیگر، پدر او را اینطوری تنبیه میکرد.
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
منبع : برگرفته از کتاب «گل محمدی» (خاطرات شهید محمدتقی ابوسعیدی)
۱.۳k
۰۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.