آغاز ماجرا
آغاز ماجرا
داستان از جایی آغاز شد که لیلا حاتمی به واسطه حضور فیلم خوک مانی حقیقی در بخش رقابتی برلیناله، در آلمان به سر میبرد؛ در جریان نشست پرسش و پاسخ فیلم خوک عنوان کرد که نسبت به برخورد با اعتراضهای مردمی در ایران انتقاد دارد.
با اینکه همانگونه که خود لیلا حاتمی هم گفت این اولبار بود که این بازیگر درباره مسائل سیاسی اظهارنظر میکرد؛ اما در همین حد هم آماج اعتراضات و انتقادات قرار گرفت.
واکنش به گفتههای لیلا حاتمی منحصر به رسانههای مخالف نبود. مدیران فرهنگی نزدیک به دولت نیز لیلا حاتمی را از انتقاداتشان بیبهره نگذاشتند. بهعنوان مثال شهاب اسفندیاری که عضو شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی در وزارت ارشاد است، با انتشار چند توییت درباره حرفهای لیلا حاتمی از او بشدت انتقاد کرد و نوشت: لیلا حاتمی بدترین پرفورمنس عمرش را در برلین ارایه داد. دیالوگهایش را بلد نبود، مثل یک آماتور پر از تصنع و اغراق و ادا اطوار بود. نشانی از آن صداقت همیشگی نقشهایش نداشت، حتی آن صداقت صریح و انتقادی فیلم من؛ ژست سیاست را فیک کرد.
بعدتر با اینکه لیلا حاتمی در گفتوگو با یورونیوز کوشید با این گفتهها که سخنانش درباره فیلم خوک تحتالشعاع اظهارنظر سیاسی او در نشست پرسش و پاسخ این فیلم قرار گرفته، فضا را تعدیل کند؛ اما این نیز کارگر نیفتاد و این بازیگر در روزهای اخیر مبدل شد به سیبل متحرک سینمای ایران. کسی که همه از هر سو او را آماج حملات گوناگون قرار دادند.
مانی و سیاست
در این بین کارگردان فیلم خوک ضمن اعلام این نکته که «از صحبتهای بازیگر فیلمش حمایت میکند و حق شهروندان برای اعتراض و تظاهرات باید مورد احترام باشد» با انتقاد از طرح مداوم سوالهای سیاسی از سینماگران ایرانی گفت: نمیتوانم به شما بگویم که چقدر آزاردهنده است که مدام از ما سوال سیاسی پرسیده میشود. همه شما آزادید که سوال سیاسی بپرسید و هیچکس نمیگوید که نپرسید؛ ولی ما یک اثر هنری ساختهایم که میتواند خوب یا بد باشد. دوست دارم درباره این صحبت کنم که چطور کارمان را انجام دادهایم و معنایش برای شما چیست. هر مصاحبهای که میکنم، در این مورد است که اصلاحطلبها درباره شما چه فکر میکنند، تندروها درباره شما چه میفکر میکنند؟ کارتان سانسور شده؟ سانسور نشده؟ چطور با سانسور کنار میآیید؟ بسیار خب! چند بار باید این را بشنوید؟ بله؛ در ایران سانسور هست. بله؛ زندگی با آن سخت است. بله؛ ما به روشهای متفاوتی که به وضع سیاسی بستگی دارد، با آن کنار میآییم.
این کارگردان و بازیگر در ادامه گفت: چیزهای زیاد دیگری هم برای بحثکردن وجود دارد. بگذارید من از شما سوال کنم: چرا فکر میکنید فیلمهای ایرانی قرار است برای شما نوعی راهنمای گردشگری از ایران باشند؟ قرار نیست ما اینجا باشیم و کشورمان را عرضه کنیم و بگوییم: ببینید ما چقدر قربانی هستیم. بیایید ما را کمک کنید! این خستهکننده و حال به هم زن است.
برلین سیاسی
اعتراض مانی حقیقی به فضایی بود که در سینما همه چیز را سیاسی میبیند. متأثر از چنین نگاهی، فیلمسازان ایرانی که بعد از موفقیت جشنواره آثارشان، در داخل کشور با این اتهام مواجه میشوند که «با سیاهنمایی اوضاع کشور از سیاستزدگی جشنوارههای جهانی سوءاستفاده کردهاند» در خود فستیوالها نیز مدام زیر فشار سنگین پرسشهای سیاسی و چگونگی کنار آمدن با جو سانسورزده داخل کشور قرار میگیرند؛ البته همه چیز در گفتههای سیاسی سینماگران خلاصه نمیشود و فستیوالها در تمام این سالها با اتهام دادن جوایز با اهداف سیاسی نیز روبهرو بودهاند.
این سخنان درباره جشنوارهها از دیرباز، از همان آغازین سالهای بعد از پیروزی انقلاب در سینمای ایران وجود داشت. منتقد، کارشناس و حتی سینماگر خود کم بین ایرانی که همیشه خود را کمتر و پایینتر از سینمای آمریکا و اروپا پنداشته، در آن روزگار به دنبال توجیهی برای چرایی جوایزی که فستیوالهای بزرگ بینالمللی به سینمای ایران دادند، گریزگاهی جز سیاسی بودن جوایز نیافت و چنین شد که این گفتمان سیاسی بودن تمام جوایز سینمایی که ایرانیها گرفتهاند، بخش اعظمی از ادبیات نوشتاری سینمای ایران را به خود اختصاص داد. اتفاقات حاشیهای چون جوایز اخیر جعفر پناهی نیز در این بین به این پندار دامن زد البته منظور جوایز اخیر این سینماگر است و کسی نمیتواند در ارزشهای آثاری چون دایره، طلای سرخ و حتی آفساید تردید داشته باشد.
آیا واقعا جشنوارههای سینمایی سیاسی هستند؟
با اینکه نمیشود با یک چوب همه را راند و با یک جمله تکلیف تمام فستیوالها را روشن کرد؛ اما در کل نگاهی حتی گذرا به ترکیب هیأتهای داوری فستیوالهای مهم نشان میدهد که آدمها و به عبارت بهتر اسامی بزرگی بر صند
داستان از جایی آغاز شد که لیلا حاتمی به واسطه حضور فیلم خوک مانی حقیقی در بخش رقابتی برلیناله، در آلمان به سر میبرد؛ در جریان نشست پرسش و پاسخ فیلم خوک عنوان کرد که نسبت به برخورد با اعتراضهای مردمی در ایران انتقاد دارد.
با اینکه همانگونه که خود لیلا حاتمی هم گفت این اولبار بود که این بازیگر درباره مسائل سیاسی اظهارنظر میکرد؛ اما در همین حد هم آماج اعتراضات و انتقادات قرار گرفت.
واکنش به گفتههای لیلا حاتمی منحصر به رسانههای مخالف نبود. مدیران فرهنگی نزدیک به دولت نیز لیلا حاتمی را از انتقاداتشان بیبهره نگذاشتند. بهعنوان مثال شهاب اسفندیاری که عضو شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی در وزارت ارشاد است، با انتشار چند توییت درباره حرفهای لیلا حاتمی از او بشدت انتقاد کرد و نوشت: لیلا حاتمی بدترین پرفورمنس عمرش را در برلین ارایه داد. دیالوگهایش را بلد نبود، مثل یک آماتور پر از تصنع و اغراق و ادا اطوار بود. نشانی از آن صداقت همیشگی نقشهایش نداشت، حتی آن صداقت صریح و انتقادی فیلم من؛ ژست سیاست را فیک کرد.
بعدتر با اینکه لیلا حاتمی در گفتوگو با یورونیوز کوشید با این گفتهها که سخنانش درباره فیلم خوک تحتالشعاع اظهارنظر سیاسی او در نشست پرسش و پاسخ این فیلم قرار گرفته، فضا را تعدیل کند؛ اما این نیز کارگر نیفتاد و این بازیگر در روزهای اخیر مبدل شد به سیبل متحرک سینمای ایران. کسی که همه از هر سو او را آماج حملات گوناگون قرار دادند.
مانی و سیاست
در این بین کارگردان فیلم خوک ضمن اعلام این نکته که «از صحبتهای بازیگر فیلمش حمایت میکند و حق شهروندان برای اعتراض و تظاهرات باید مورد احترام باشد» با انتقاد از طرح مداوم سوالهای سیاسی از سینماگران ایرانی گفت: نمیتوانم به شما بگویم که چقدر آزاردهنده است که مدام از ما سوال سیاسی پرسیده میشود. همه شما آزادید که سوال سیاسی بپرسید و هیچکس نمیگوید که نپرسید؛ ولی ما یک اثر هنری ساختهایم که میتواند خوب یا بد باشد. دوست دارم درباره این صحبت کنم که چطور کارمان را انجام دادهایم و معنایش برای شما چیست. هر مصاحبهای که میکنم، در این مورد است که اصلاحطلبها درباره شما چه فکر میکنند، تندروها درباره شما چه میفکر میکنند؟ کارتان سانسور شده؟ سانسور نشده؟ چطور با سانسور کنار میآیید؟ بسیار خب! چند بار باید این را بشنوید؟ بله؛ در ایران سانسور هست. بله؛ زندگی با آن سخت است. بله؛ ما به روشهای متفاوتی که به وضع سیاسی بستگی دارد، با آن کنار میآییم.
این کارگردان و بازیگر در ادامه گفت: چیزهای زیاد دیگری هم برای بحثکردن وجود دارد. بگذارید من از شما سوال کنم: چرا فکر میکنید فیلمهای ایرانی قرار است برای شما نوعی راهنمای گردشگری از ایران باشند؟ قرار نیست ما اینجا باشیم و کشورمان را عرضه کنیم و بگوییم: ببینید ما چقدر قربانی هستیم. بیایید ما را کمک کنید! این خستهکننده و حال به هم زن است.
برلین سیاسی
اعتراض مانی حقیقی به فضایی بود که در سینما همه چیز را سیاسی میبیند. متأثر از چنین نگاهی، فیلمسازان ایرانی که بعد از موفقیت جشنواره آثارشان، در داخل کشور با این اتهام مواجه میشوند که «با سیاهنمایی اوضاع کشور از سیاستزدگی جشنوارههای جهانی سوءاستفاده کردهاند» در خود فستیوالها نیز مدام زیر فشار سنگین پرسشهای سیاسی و چگونگی کنار آمدن با جو سانسورزده داخل کشور قرار میگیرند؛ البته همه چیز در گفتههای سیاسی سینماگران خلاصه نمیشود و فستیوالها در تمام این سالها با اتهام دادن جوایز با اهداف سیاسی نیز روبهرو بودهاند.
این سخنان درباره جشنوارهها از دیرباز، از همان آغازین سالهای بعد از پیروزی انقلاب در سینمای ایران وجود داشت. منتقد، کارشناس و حتی سینماگر خود کم بین ایرانی که همیشه خود را کمتر و پایینتر از سینمای آمریکا و اروپا پنداشته، در آن روزگار به دنبال توجیهی برای چرایی جوایزی که فستیوالهای بزرگ بینالمللی به سینمای ایران دادند، گریزگاهی جز سیاسی بودن جوایز نیافت و چنین شد که این گفتمان سیاسی بودن تمام جوایز سینمایی که ایرانیها گرفتهاند، بخش اعظمی از ادبیات نوشتاری سینمای ایران را به خود اختصاص داد. اتفاقات حاشیهای چون جوایز اخیر جعفر پناهی نیز در این بین به این پندار دامن زد البته منظور جوایز اخیر این سینماگر است و کسی نمیتواند در ارزشهای آثاری چون دایره، طلای سرخ و حتی آفساید تردید داشته باشد.
آیا واقعا جشنوارههای سینمایی سیاسی هستند؟
با اینکه نمیشود با یک چوب همه را راند و با یک جمله تکلیف تمام فستیوالها را روشن کرد؛ اما در کل نگاهی حتی گذرا به ترکیب هیأتهای داوری فستیوالهای مهم نشان میدهد که آدمها و به عبارت بهتر اسامی بزرگی بر صند
۱۳.۶k
۰۷ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.