و راز میشوم

و راز می‌شوم
و به انگشت تو می‌پیچم،
وقتی اشاره به ویرانی دارد
انگشت تو که با نگاه تو برمی‌خیزد
و در صدای خزنده صورت من را می‌پیچانَد.‌
#یدالله_رویایی
دیدگاه ها (۱)

پرستویی که در سرْپناهِ ما آشیان کرده استبا آمدشدنی شتابناکخا...

یک مویزِ زُلفِ کافرِ توغارتگرِ صدهزار دین‌دار… #عطار

مندر تو نگاه می کنمدر تو نفس می کشمو زندگی مرا تکرار می کند....

ما مرگ را زیسته ایمبا آوازی ؛« غمناک»« غمناک»... #احمد_شاملو

🍃💚 با شروع هر #صبحسرشار می شوم ازتو...که خورشید من از مشرق چ...

♥️♥️::♥️♥️تو...مگو ترین راز منی!نِگهت میدارم،سخت!نِگهت می دا...

یک “رادیو” بود که مثل پدربزرگ پیرِ پیر شده بود گاهی آنقدر “خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط