ای کودک

ای کـــــــودک. . .
کفش هایم را نپوش
تلاش تو برای بزرگ شدنت غــــمگینم می کند
کـــــودک بمان ، کوچــــک بمان
من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم که کــــــــوچک کرد، بزرگ شدنم را

┄┄❅•
دیدگاه ها (۴)

با ساز چه کردیم که با سوز بمیریمبی حاصل و کــَـت بسته و لب د...

ﺑﯽ ﺗــــــــــــــﻮ . . .پﺎﯾﯿﺰ . . .آﻧﻘﺪر زود ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﮔ ﻬﺎ...

بزن گیتار که غم دارمتب دستاشو کم دارم . . .بخون این قصه ی تل...

"برای سایه سپیدی که نگران پژمردن مریم هاست"گاهی گمان نمی کنی...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

عین کسی که در تمام تناسخ هایشفاحشه ای غمگین بودهو مجسمه ی بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط