دلم عشق میخواهداز آن قدیمی هایش را

دلم عشق میخواهد.از آن قدیمی هایش را..

که از گره خوردن نگاهمان در امتداد یک کوچه ی کاهگلی اتفاف بیفتد.

از همان هایی که گونه ام از حرارتش سرخ شود..

از همان هایی که تورا شرمگین کند از ابراز کردنش..

از همان عشق هایی که در زمان آب برداشتن از سر چشمه بود..

خالص....پاک....بی ریا....

از آن عشق هایی که از لذت ها سر چشمه نمیگرفت.و تنها سرچشمه ی جوشیدنش دل بود..

همان عشقی که باعث شود نگاهت را از من بدزدی و با یک دنیا شرم سیب سرخی را که تازه چیده ای به دستم دهی..

ومن در دلم قند آب کم.....

سیب را گاز بزنم و به نشانه ی قبول کردنت به دستت دهم و تو باقی اش را با لذت بخوری و لبخندی کودکانه تحویلم دهی..

بعد با خود  حساب کنم وقتی که به خانه مان می آیی برای خواستنم. چه رنگ لباسی بپوشم که در نگاهت زیباتر بیایم..

من دلم عشق میخواهد.....
دیدگاه ها (۵)

بـگذار خیالت را راحت کنم دوسـت داشتنـت ،مشــروط بـه هیـچ شـر...

من به اشد مجازات محکوم شده امساعت ها پشت پنجره می نشینمو با ...

گرشدی عاشق بدان دیوانه وارش بهتر است در قرار یار، عاشق بیقرا...

ای کاش در خوابِ تو،رویا مرا نِشانددریایِ این جدایی،ساحل مرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط