دل من عادت داشت،
دل من عادت داشت،
که بماند یک جا!
به کجا؟
معلوم است!
به در خانه ی تو ...
دل من عادت داشت
که بماند آنجا،
پشت یک پرده ی توری
که تو هرروز آن را
به کناری بزنی
دل من
ساکن دیوار و دری،
که تو هر روز از آن میگذری
دل من
ساکن دستان تو بود ...
دل من
گوشه ی یک باغچه بود،
که تو هر روز به آن مینگری ...!
.
راستی!
دل من را دیدی؟!
آن را گم کردم ...!
#مهدی_اخوان_ثالث
که بماند یک جا!
به کجا؟
معلوم است!
به در خانه ی تو ...
دل من عادت داشت
که بماند آنجا،
پشت یک پرده ی توری
که تو هرروز آن را
به کناری بزنی
دل من
ساکن دیوار و دری،
که تو هر روز از آن میگذری
دل من
ساکن دستان تو بود ...
دل من
گوشه ی یک باغچه بود،
که تو هر روز به آن مینگری ...!
.
راستی!
دل من را دیدی؟!
آن را گم کردم ...!
#مهدی_اخوان_ثالث
۵۶۱
۱۸ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.