برده طاقت از دلم روی مهت زیبای من

برده طاقت از دلم روی مَهَت زیبای من
از شقایق ها سَری ای تک گُلِ مینای من

من ز داغِ عشقِ تو شبها نخوابم تا سحر
خستگیم را ببین در چهره و سیمای من

زُلفِ تو مثلِ غزل لعلِ لبانت چون عسل
می سرایم شعرِ چشمانِ ترا رعنای من

با تو قلبم پر ز مهر و مهربانی می شود
بی تو میمیرم دگر ای یارِ بی همتای من

در فراقِ روی ماهت ناله ها سر داده ام
گر نیایی وای من، ای وای من، ای وای من

ای طبیبِ من بیا دردِ مرا درمان نما
من مریضِ عشقم و تو بوعلی سینای من

می کنم فرشِ دلم گسترده زیرِ پای تو
عاشقم بر خنده ات ای دلبرِ شیدای من
دیدگاه ها (۱)

رسیدن فقط ماله میوه هاستآدما یا نمیرسن یا نرسیده تموم میشن ....

بعضی از ادمها یه جوری گرگ شدن که گرگا باید برن گرگ شدن رو از...

زندگیامون حکایت همون ته دیگیه که میذاریمش آخر غذا بخوریم، ول...

گاهی اوقات آدم یه چیزی رو "دوست" داره، مثلا رنگ قرمز رو "دوس...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط