مرا

مرا
صدایم بزن
بیا
پیش رویم بنشین
نگاهم کن
و با لبخند
مهر سکوت لبانم را بگشا
با آتش چشمانت
دلتنگی هایم را بسوزان
با دیدگان پرمهر
بغض هایم را بمیران
بگذار گلویم پر شود از فریاد دوست داشتن
بگذار آغوشم پر شود از
گرمای علاقه
با همان دامن پرچین
کرشمه و ناز کنان
پرواز کن
پیرامون کعبه آغوشم
به طواف برخیز
و بگذار من
به خواستنت ایمان بیاورم
بگذار مومن شوم به دوست داشتنت
بگذار عاشقت شوم
که عاشقی ابتدای رستگاری است
دیدگاه ها (۱)

بازڪن #آغوش‌ِ ڱرمت را #نمیدانی مگرقرعه ےِ #بوسیدنت امشب به #...

گـــــاهی لازم است فراموش کنیــم... کسانی را کـــه...با نبــ...

باید خیلی دلباخته باشی،تا بتوانی آغوشی را تصور کنیکه هرگز لم...

تومرا بخاطر نوشته هایم می خواستیاما من...!تو را بخاطر چشم ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط