بوسیدمش

بوسیدمش ،
لحظه ای ثانیه ها ایستادند
وَ من خوشبختی را
نَفَس کشیدم.



ابوالقاسم کریمی_فرزندزمین
http://farzandezamiin.blogfa.com/
دیدگاه ها (۱)

در مکتب سرد روزگارجز غمنیاموختم. چراکه مادرممرادر پایتخت اشک...

مینویسم ، صبح بخیرمیخوانیدوستت دارم_________***یا***________...

خمپارهآنقدر در شهر تو باریدکه استخوان سربازان مردهخاکستر شد ...

آنانهبوط کردندتا تو به آغوشم سقوط کنی وَ این بهترین اتفاق ز...

برای هدفت خودت مانع پیشرفتت نشو

@kadejaaa

دعای امروز 🌷❤️🌷بارالها 🌷🙏در آخرین روز هفته دل هایمان را پراز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط