p⁹
همه رفتیم بالا سرکلاس.(زنگاخر)معلم با صدای بلند گفت:خسته نباشید تکالیفو حتمااا انجام بدید که هفته دیگه میخوام!فعلا!وسایلمو جمع کردم و کولمو انداختم رو دوشم.بچه ها داشتن حرف میزدن.خیلی سوسکی از لای بچه ها رد شدم تا نفهمن من رفتم.گوشیمو دراوردم و به راننده ام پیام دادم نیاد دنبالم.وبماند که چقدر نگران شد.گوشیمو گذاشتم تو کولم و به سمت خونه راهی شدم.(¹⁵دقیقهبعد)در خونه رو با کلید باز کردم و به سمت اتاقم رفتم.در اتاقمو باز کردم و با اتاق سیااااهم روبه رو شدم.خودم از شدت سیاه بودن بیش از حد اتاقم خسته شده بودم و میخواستم در اینده یه تغییر ریزی ایجاد کنم.کیفمو پرت کردم رو صندلی میز تحریرم.لباس فرممو دراوردم و تا شده یه گوشه گذاشتم.لباسمو که عوض کردم،بافت موهامم باز کردم و شونه کردم.دمپایی خونگیمو پوشیدم به سمت اشپزخونه رفتم.یه نودل درست کردم و به سمت کاناپه شیرجه زدم.انیمه مای هیرو اکادمیا رو گذاشتم.تصمیم داشتم تا اخر فصل ۵ ببینم.
~~~~~~~~~~~~~~~نکته~~~~~~~~~~~~~~
سلام.خب این پارت خیلی کمه میدونم ولیییی......امتحانای میانترم و ترمم شروع شده و باید مثه سگ بخونم.و این پارت اسپویل نداریم.
~~~~~~~~~~~~~~~نکته~~~~~~~~~~~~~~
سلام.خب این پارت خیلی کمه میدونم ولیییی......امتحانای میانترم و ترمم شروع شده و باید مثه سگ بخونم.و این پارت اسپویل نداریم.
۲.۱k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.