عطارد
من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم
در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست
از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم
این غبار روی لب هام از فراق بوسه نیست!
_در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم!_
از درِ مسجد به جُرم کفر هم بیرون شوم
در رکوع ات می رسم، خود را گدا جا می زنم
این که روزی با تو می سنجند اعمال مرا
سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم
من زنی را میشناسم در قیامت...بگذریم!
حرف هایی هست که روز مبادا می زنم
پ.ن: وجهه تسمیه کتاب، بسیار قشنگ بود و ظریفانه وعاشقانه! ولی نمی گم چی بود!
پ.ن۲: هی میومدم یه سری از ابیاتش رو حفظ کنم، فرداش یادم می رفت😂
#کتاب
#عطارد
مجموعه #غزل
#کاظم_بهمنی
#شعر
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم
در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست
از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم
این غبار روی لب هام از فراق بوسه نیست!
_در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم!_
از درِ مسجد به جُرم کفر هم بیرون شوم
در رکوع ات می رسم، خود را گدا جا می زنم
این که روزی با تو می سنجند اعمال مرا
سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم
من زنی را میشناسم در قیامت...بگذریم!
حرف هایی هست که روز مبادا می زنم
پ.ن: وجهه تسمیه کتاب، بسیار قشنگ بود و ظریفانه وعاشقانه! ولی نمی گم چی بود!
پ.ن۲: هی میومدم یه سری از ابیاتش رو حفظ کنم، فرداش یادم می رفت😂
#کتاب
#عطارد
مجموعه #غزل
#کاظم_بهمنی
#شعر
۱۷.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.