گاهی که می آیی به چشم گاهی که می آیی به دل

گاهی که می آیی به چشم ، گاهی که می آیی به دل
جان می بری با خود ، ز هر راهی که می آیی به دل

دانی که حال و روز من ، دیروز من ، امروز من
- بی شک هم از فردایم آگاهی که می آیی به دل

آیی چو عشقِ شعله ور ، در سینه با سوزی دگر
بر لب نه بنشینی چنان آهی که می آیی به دل

سنگ ِصبورم می شوی ، تا با تو شرحِ غم کنم
- مجنونِ در خود رفته ام ، خواهی که می آیی به دل

احساس ِ با من بودنت ، تنهاترم سازد ، بگو
ای حس ِ گنگ ام ، با من همراهی ، که می آیی به دل؟! تاریک وُ روشن می کنی ، پاییز شبهای مرا
ای بسته راه ِ طالعم ، ماهی ، که می آیی به دل❣ ❣
🖐 🖐 ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨
دیدگاه ها (۱)

فکر کن باران شبی نم نم بیاید، وای نهیار ِ مو خرمایی ات از بم...

تو را کم دارمچشمانت رابرای نگاهیعاشقانهقلبت را برای عاشقانهد...

دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده است چه کرده‌ای که ز بود و ن...

زندگی یعنی!!!همیڹ ڪہ تۅ باشی ۅمڹ دیۅۅنہ‌وار دوسِت داشتہ باشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط