فیک صدای تو:
فیک صدای تو:
پارت ¹¹
ویو چویا:
اون دستمو گرفت؟
چرا قلبم تند میزنه؟
نکنه..... نه... فقط از خجالته...
عاااـ...
اون دختره ی هرزه یهن زد زیر گریه
؟ هیققققـ... بزارین بابام متوجه شههه
(دراکو: این دیالوگ من بود بیناموسسس)
(علامت چویا رو عوض کردم) ( ☆)
☆فک کردی از بابات میترسم؟
&لوس...
دختره از اونجا میره
ویو هاتسوکو:
این از مرخصیم... ریده شد توش.... این جنده ها هیچ وقت نمیزارن یکم خوش بگذرونم... خسته شدم.... منم فقط میخوام مول بقیه... یه زندگی معمولی داشته باشم...
&هاتسوکو... حالت خوبه؟
_ارهه
ویو چویا:
میشد غم رو تو چشاش دید.....
معلومه چقدر سختی کشیده...
همش تقصیر من بود.... یادم رفت ماسکو کلاهمو بزارم
☆ببخشید.
_چرا؟... تو که کاری نکردی
☆من یادم رفت ماسکو کلاهمو بزارم
_نه... تقصیر خودمه.... خودم بهشون رو دادم.. بخاطر همینه برام قلدری میکنن
&اون هر.زه رو میشناختی؟
_اره... قلدر مدرسمونه...
پارت ¹¹
ویو چویا:
اون دستمو گرفت؟
چرا قلبم تند میزنه؟
نکنه..... نه... فقط از خجالته...
عاااـ...
اون دختره ی هرزه یهن زد زیر گریه
؟ هیققققـ... بزارین بابام متوجه شههه
(دراکو: این دیالوگ من بود بیناموسسس)
(علامت چویا رو عوض کردم) ( ☆)
☆فک کردی از بابات میترسم؟
&لوس...
دختره از اونجا میره
ویو هاتسوکو:
این از مرخصیم... ریده شد توش.... این جنده ها هیچ وقت نمیزارن یکم خوش بگذرونم... خسته شدم.... منم فقط میخوام مول بقیه... یه زندگی معمولی داشته باشم...
&هاتسوکو... حالت خوبه؟
_ارهه
ویو چویا:
میشد غم رو تو چشاش دید.....
معلومه چقدر سختی کشیده...
همش تقصیر من بود.... یادم رفت ماسکو کلاهمو بزارم
☆ببخشید.
_چرا؟... تو که کاری نکردی
☆من یادم رفت ماسکو کلاهمو بزارم
_نه... تقصیر خودمه.... خودم بهشون رو دادم.. بخاطر همینه برام قلدری میکنن
&اون هر.زه رو میشناختی؟
_اره... قلدر مدرسمونه...
۲.۴k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.