شعر طنز ترسم از روزی، که قبض آفتاب، آید برایم!!
#شعر_طنز ترسم از روزی، که قبض آفتاب، آید برایم!!
یا که فیشی، از بهای ماهتاب، آید برایم!!
نصب گردد، روی دوشم، یک هواسنج جدید...
قیمت باد و هوا هم، با شتاب آید برایم!!
دولت ایران متشکریم !!!!
گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید...
گفتم که نان گران شد، گفتا گران تر آید!!!
گفتم ز نرخ قصاب، فریاد ما بلند است...
گفتا که گوشت کم خور، تا حاجتت برآید!!!
گفتم چرا کم است این، یارانه های نقدی ....
گفتا خموش غافل، این نیز هم نیاید!!!
گفتم که از گرانی، جانم به لب رسیده....
گفتا تحملش کن، تا جان تو درآید!!😓
یا که فیشی، از بهای ماهتاب، آید برایم!!
نصب گردد، روی دوشم، یک هواسنج جدید...
قیمت باد و هوا هم، با شتاب آید برایم!!
دولت ایران متشکریم !!!!
گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید...
گفتم که نان گران شد، گفتا گران تر آید!!!
گفتم ز نرخ قصاب، فریاد ما بلند است...
گفتا که گوشت کم خور، تا حاجتت برآید!!!
گفتم چرا کم است این، یارانه های نقدی ....
گفتا خموش غافل، این نیز هم نیاید!!!
گفتم که از گرانی، جانم به لب رسیده....
گفتا تحملش کن، تا جان تو درآید!!😓
۲.۵k
۰۱ آذر ۱۳۹۸