میگویند روزی امیربیر ه از حیف و میل شدن سفرههای دربار

میگویند روزی امیرڪبیر ڪه از حیف و میل شدن سفره‌های دربار به تنگ آمده بود.
به ناصرالدین شاه پیشنهاد ڪرد ڪه برای یک روز آنچه رعیت میخورند میل ڪند،
شاه پرسید مگر رعیت ما چه میخورند؟؟؟ امیرکبیر گفت: ماست و خیار
ناصرالدین شاه سرآشپز را صدا زد گفت:ڪه برای ناهار فردایمان ماست و خیار درست ڪنید
سر آشپز دستور تهیه مواد زیر را به تدارک‌چی برای ماست خیار شاهی داد :
✦ ماست پر چرب اعلا
✦ خیار قلمی ورامین
✦ گردوی مغز سفید بانه
✦ پیاز اعلای همدان
✦ ڪشمش بدون ‌هسته
✦ نان دو آتیشۀ خاش‌خاش
✦ سبزی‌های بهاری اعلا و ... .
ناصرالدین شاه بعد از اینڪه یک شڪم سیر ماست و خیار خورد.
به امیرڪبیر گفت:رعایای پدرسوخته چه غذاهایی میخورند ما بی‌خبریم.
اگر ڪسی از این همه نعمت رضایت نداشت فلڪش ڪنید !!
اینجاست که شاعر می فرماید
سیر،از گرسنه کجا خبر دارد...
دیدگاه ها (۱)

عارفی به شاگردانش گفت:بر سر دنیا کلاه بگذارید(دنیا را فریب د...

الپاچینو :ببینم رابرت تا حالا آدم کشتی؟رابرت:اره ی زن روالپا...

خنده و شادی نوعی ماساژ قوی،برای قلب است.کسانی‌که ‌دچار حمله‌...

اگر می خواهید هویت خود را مخفی نگه دارید زبان خود را از دهان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط