یادم هست پیش از ازدواج مدتی با همسرم همکار بودم.فضای کار
یادم هست پیش از #ازدواج مدتی با همسرم همکار بودم.فضای کار باعث شده بود که او از شخصیت و اطلاعات من خوشش بیآید.ناگفته هم نماند؛خودم بدم نمیآمد که او این قدر شیفتهی یک آدم فراواقعی و به قول خودش عجیب و غریب شده
ما با هم ازدواج کردیم.سال اول را پشت سر گذاشتیم و مثلِ همهی زن و شوهرهای دیگر،بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم.در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جداییمان، چراغ راه آینده رفتارهایم شده
"منو باش که خیال میکردم تو چه آدم خاصی هستی!ولی میبینم الان هیچی نیستی،یه آدم معمولی"
.
امروز که دقت میکنم،میبینم تقریبا همه ما در طولِ زندگی،به لحظهیی میرسیم که آدمهای خاص مان،تبدیل به آدمی معمولی میشوند
.
ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوشمان میآید،بت درست کنیم و وقتی به یک انسانِ عادی شد،از او متنفر شویم.
واقعیت آن است که همه آدمها معمولی هستند.حتی آنهایی که ما ابرانسان میپنداریم هم وقتی دستشویی میروند،میگوزند،وقتی میخوابند،آب دهنشان روی بالش میریزد،میترسند،دروغ میگویند،عرقشان بوی گند میدهد و دهنشان سرِ صبح،بوی خُسفهی خَر
.
بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویان آموزش بدهم،احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف،دوست داشتند بگویند که مربی ما،آدم خیلی عجیب ست
اولین چارهی کار این بود که از آنها بخواهم استاد خطابم نکنند.
چون اصولا این لفظ برای منی که سطح علمی لازم را ندارم،عنوانِ اشتباهی است.
در قدم بعد،سعی کردم بهشان نشان دهم که من هم مثل همهی آدمهای دیگر، نیازهای طبیعی دارم.عصبانی میشوم،غمگین میشوم و...
.
دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری غیرواقعی بسازند:
.
اول؛احترام
حتی جلوی پای یک پسربچهی ۷ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ ۵ساله از در عبور کرد.باید آن قدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو مهمترند
.
و بعد؛راستگویی
به عقیدهی من هیچ ارزشی بزرگتر از راستگویی نیست.اعترافِ به ندانستن و نتوانستن یکی از بزرگترین سدهایی ست که ما در طول عمرمان باید از آن بگذریم.
اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثل همهی آدمهای دیگر،یک آدم با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما،تصوری فراواقعی نخواهد شد
.
اینهایی که گفتم،خیلی به کارِ عاشق و معشوقها هم میآید
به یک دلدادهی شیفته باید گفت:
کسی که تو امروز در بهترین لباس و قیافه میبینی،در خلوتش،یک شامپانزهی تمامعیار میشود
تو با یک آدم معمولی طرفی
همهی ما آدمایم، آدمهای خیلی معمول
ما با هم ازدواج کردیم.سال اول را پشت سر گذاشتیم و مثلِ همهی زن و شوهرهای دیگر،بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم.در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جداییمان، چراغ راه آینده رفتارهایم شده
"منو باش که خیال میکردم تو چه آدم خاصی هستی!ولی میبینم الان هیچی نیستی،یه آدم معمولی"
.
امروز که دقت میکنم،میبینم تقریبا همه ما در طولِ زندگی،به لحظهیی میرسیم که آدمهای خاص مان،تبدیل به آدمی معمولی میشوند
.
ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوشمان میآید،بت درست کنیم و وقتی به یک انسانِ عادی شد،از او متنفر شویم.
واقعیت آن است که همه آدمها معمولی هستند.حتی آنهایی که ما ابرانسان میپنداریم هم وقتی دستشویی میروند،میگوزند،وقتی میخوابند،آب دهنشان روی بالش میریزد،میترسند،دروغ میگویند،عرقشان بوی گند میدهد و دهنشان سرِ صبح،بوی خُسفهی خَر
.
بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویان آموزش بدهم،احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف،دوست داشتند بگویند که مربی ما،آدم خیلی عجیب ست
اولین چارهی کار این بود که از آنها بخواهم استاد خطابم نکنند.
چون اصولا این لفظ برای منی که سطح علمی لازم را ندارم،عنوانِ اشتباهی است.
در قدم بعد،سعی کردم بهشان نشان دهم که من هم مثل همهی آدمهای دیگر، نیازهای طبیعی دارم.عصبانی میشوم،غمگین میشوم و...
.
دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری غیرواقعی بسازند:
.
اول؛احترام
حتی جلوی پای یک پسربچهی ۷ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ ۵ساله از در عبور کرد.باید آن قدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو مهمترند
.
و بعد؛راستگویی
به عقیدهی من هیچ ارزشی بزرگتر از راستگویی نیست.اعترافِ به ندانستن و نتوانستن یکی از بزرگترین سدهایی ست که ما در طول عمرمان باید از آن بگذریم.
اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثل همهی آدمهای دیگر،یک آدم با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما،تصوری فراواقعی نخواهد شد
.
اینهایی که گفتم،خیلی به کارِ عاشق و معشوقها هم میآید
به یک دلدادهی شیفته باید گفت:
کسی که تو امروز در بهترین لباس و قیافه میبینی،در خلوتش،یک شامپانزهی تمامعیار میشود
تو با یک آدم معمولی طرفی
همهی ما آدمایم، آدمهای خیلی معمول
۹۳.۹k
۲۷ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.