پارت 10
بعد از مدتی
پسره از ا/ت کشید بیرون و مشغول پوشیدن لباساش شد بعد از به اتمام رسیدن کارش رو به ا/ت گفت: زیر خواب خوبی بودی ولب بهتره همین الان بری داروخونه و قرص ضد بارداری بگیری
و از اتاق رفت بیرون
ا/ت از درد توی خودش جمع شده بود و بلند بلند گریه میکرد ولی با صدای بلند موزیک کسی قرار نبود صداش رو بشنوه یک ساعت بعد که دید دردش کم شده لباساش رو پوشید و به طرف خونه راه افتاد توی راه حتی یک ثانیه هم گریه اش بند نیومد و مثل ابر بهاری گریه میکرد وقتی رسید جلوی اون آپارتمان بزرگ که هر خونه اش توسط یکی از پولدارترین افراد سئول خریداری شده بود که طبقه ی آخر و همچنین گرونترین خونه اش مقصد اصلی ا/ت بود ا/ت رفت داخل و سوار آسانسور شد و طبقه ی مورد نظرش رو زد وقتی در آسانسور باز شد رفت سمت درخونه و رمزشو زد که در با صدایی آروم باز شد و اولین صحنه ای که دید چهره نگران لینو بود
لینو وقتی چشمای اشکی ا/ت رو دید اومد سمتش و با دستاش دو طرف شونه های ا/ت رو گرفت
_خوبی؟ چرا گریه میکنی؟ کجا بودی؟
ا/ت که تا الان داشت آروم بی صدا اشک میریخت رفت توی بغل لینو و با صدای بلند تری به گریه اش ادامه داد
لینو که تا الان متعجب بود سعی کرد حس کنجکاویش رو سرکوب کنه و یه راهی برای آروم کردن یجی پیدا کنه
_ هیس چیزی نیست
ولی انگار تلاش های لینو بی فایده بود چون ا/ت اصلا اروم نمیشد.
چند دقیقه ای گذشت که ا/ت دست از گریه کردن برداشت
_ نمیخای بهم بگی چی شده ( اروم)
ر... رفتم ب.. بار
_بعدش؟...
ی.... یه پسره...ل.. لینو ب...بهم ت...تجاوز کرد
ا/ت با حرف اخرش زد زیر گریه درحالی که لینو متعجب داشت به ا/ت نگاه میکرد باورش نمیشد تازه یک روز شده بود که عروسی کردن درسته اجباری بود ولی لینو باید ازش مراقبت میکرد بعد الان.. لینو بیخیال فکر کردن شد و ا/ت رو بیشتر تو آغوشش فشار داد.
کم کم ا/ت تو بغل لینو خوابش برد
لینو ا/ت رو بغل کرد و برد تو اتاق
و اروم روی تخت گذاشت.
لینو کنار تخت نشسته بود و به مارک های روی گردن ا/ت نگاه میکرد
لینو با این فکر که اگه خونه بود الان ا/ت هم حالش خوب بود داشت نابود میشد.
( صبح )
ا/ت اروم لای پلکش رو باز کرد و به دور و برش نگاه کرد خبری از لینو نبود
بیخیالش شد و به بدن خودش نگاهی انداخت با نگاه کردن به بدنش اشکاش سرازیر شد.
بلند شد و به سمت حموم رفت تا شاید یکم از اون احساس کثیف ای که میکرد از بین بره...
نوشته ی: https://wisgoon.com/asv_asv_jhyfr
نوشته ی: @girlwithnoj
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.